لطفا دیگه برگرد!
نیستی و از وقتی که رفتی بهمنه اینجا
روی تنِ این خونه بی تو بـــرف خـوابـیـده
سلول به سلولم توو این زندون بدون تو
هرثانیه یک قرن شکنجه به خودش دیده
***************************************
رفتی ندیدی که چـجـوری سـایـه ی دوریت
رو شونه های خونه مون سنگینی کرد..برگرد
دستایی که دلگرمِ دستای نجیبت بود
یـخ کرده حالا تـوی این زندون سـرد..برگرد
***************************************
تـا تـو نـبـاشـی نـاتـمـومـه آخــرِ قــصـه
تنهاهمین چندنقطه چین(…)می مونه بعد از تو
آوازِ جـغـدِ ایـن جـدایـی کـوک مـیـشـه بـا
تـنـهـا صـدایِ سـاکـتِ ایـن خـونـه بعد از تو
***************************************
بـرگـرد و بـرگـردون به این مـتـروکه یِ بی روح
نبضِ بهاری رو که توو چشمات جا خوش کرد !
بارون شو و نُـت نُـت ببار روی تن شعرم
دوریـت بـسـه خـوبِ من ، لـطـفا دیـگـه برگرد !
(با عرض ادب و احترام ؛ مفتخرم که بعد از چند مدت با این بهانه ی کوچک در خدمت همترانه های گرانقدر هستم و از محضرتان استفاده خواهم کرد.
پیشکش نگاه زیباتان)