"مشق جمله سازی"
به حدی رنگ عوض کردی
که باور کردنش سخته
کی بود دم میزد از احساس؟
میگف با من چه خوشبخته
کی بود میگف بدون من
یه روز آروم نمیگیره
حالا راحت بهم میگی
دلت از عشق من سیره
بازم بنداز تقصیر خودت رو گردن تقدیر
چیزی جز گریه پیدا نیس تو قاب آخرین تصویر
من و تو هر کجا باشیم ته این قصه بن بسته
بریز عشقت رو تو قلبی که انقد سخت نشکسته
تبر بردار و از ریشه
بزن قید همه چیزو
جهنم کن برای من
شبای سرد پاییزو
بزن از ریشه عشقم رو
که من مردونه ایستادم
میفتم روی خاک اما
می فهمم دل به کی دادم
میفهمم که از اول هم
همه حرفات بازی بود
تموم عاشقانه هات
یه مشق جمله سازی بود
بازم بنداز تقصیر خودت رو گردن تقدیر
چیزی جز گریه پیدا نیس تو قاب آخرین تصویر
من و تو هر کجا باشیم ته این قصه بن بسته
بریز عشقت رو تو قلبی که انقد سخت نشکسته