حماقت

خواهشم تو رفتنت بی اثره

نمی دونم تو سرت چی میگذره

آخه من چی واسه تو کم میذارم

که نمی تونم تو رو نگه دارم

پابه پای گریه هات قدم زدم

روزای شادت و من رقم زدم

همه جا من سپر بلات بودم

همیشه مرهم غصه هات بودم

جای تازیانه های زندگی

رو تنه منه تو چی داری بگی

تو فقط نشستی و خیره شدی

حتی یک قدم جلو نیومدی

تو می خوای پیش تو زانو بزنم

بشکنم غرورمو گریه کنم

با صدای هق هقم تازه میشی

کی از این حماقتت دست می کشی

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/100219کپی شد!
743
۱۶