بشناس

ای همسفر فریاد گم گشتی در این بیداد در فصل هم آوازی بردی تو مرا از یاد من زائر چشمانت کو قبله ی ایمانت کو… در ادامه بخوانید

ترانه

حادثه

دیوونه تر از دیروز من عاشق چشماتم من هم سفر عشقم ، همپای قدمهاتم پروانه تر از هر روز من دور… در ادامه بخوانید

ترانه مرگ عاشقی

میخوام که ازت دور شم نباشم تا که مجبور شم نباشم که عادت کنم به هرچی کنارت حسادت کنم نمیخوام که پاهام زنجیر… در ادامه بخوانید

رفتی و رفتی

چه شب گرم ولطیفی،دورم از عالم ِمستی وقتی محتاجِ تو بودم ،رفتی قلبمو شکستی گفتی تا آخر این ماه هرجا باشی… در ادامه بخوانید

تو

تو زیباترین روز یه بازنده ای تو پایان خطِ یه دونده ای تو شیرینی و خوش عطری و زیبایی جهان تلخه که… در ادامه بخوانید

سرده

این بار خیلی سردمه پنهون نکن آغوشِِتو حتا اگه میخوای بری برام بذار تن پوشتو تو شبای بی قراری کاش کنار من بشینی وقتی خوابم… در ادامه بخوانید

حسرت

همه عکساتو سوزوندم وقتی پیشِ من نموندی دیگه شعری ننوشتم وقتی شعرامو نخوندی انگار از عشقت گذشتم یا که ازیاد تو رو بردم شاید هم… در ادامه بخوانید

عصر پاییز

حالا تو بغضِ تنهاییم چشام به گریه افتاده چقد سخته که میدونم سرم رو شونه ی باده تو که نیستی کنار من دارم… در ادامه بخوانید

تسكين

تو بيايي ،مهتابو مهمون ميكنم غمِ اين دنيا رو زندون ميكنم تو بيايي، زنده ميشم و ميميرم واسه تو جشن ستاره ميگيرم بوي… در ادامه بخوانید

نسلِ سوخته

تويي همسفرِ فرياد گم شده در اين بيداد تويي معجزه ي خورشيد كه بي وقفه به من تابيد تو يي صداي ساز بارون به… در ادامه بخوانید

مي گذره دنيا

مي گذره دنيا عميق ميشه زخمام نيستي كه ببيني من چه قد تنهام مي گذره دنيا حتا بدون ما بي من و بي تو بدونِ… در ادامه بخوانید

مجازات

سر ميروم از زندگي هر روز احساس عشقِ تو حقارت بود خود را مجازات مي كنم چون كه بودن تو با من… در ادامه بخوانید

چشماي تو

وجود تو غزل شده بدون وزن وقافيه براي شاه بيت غزل رديفِ چشمات كافيه تو جنگلِ باورمي اما بدون يك درخت تو… در ادامه بخوانید

بغضِِ تنهايي

همين لحظه به دور ازتو يكي بي وقفه مي باره با يادِ خاطرات خوب تمام شب رو بيداره همين لحظه به… در ادامه بخوانید

تو نباشي

وقتي نيستي كي ميگه دوستم داره در كنارم كي ميشه هم نفسم بدون تو كي ميشه هم بغض من تو نباشي كي… در ادامه بخوانید

عصر يخبندان

تو دريه خواب طولاني دلم درياي طوفاني شكستم خسته و حيرون اسيرِ عصرِ يخبندون توي عصرِ بي حمايت همه در حال جنايت وعده هامون بي… در ادامه بخوانید

مرحم

تو دلت چيزي نداري كه بگي مقدسي چشماي عاشق نداري كه بگي هم نفسي نه حرف عشق رو لباته// نه اميدي… در ادامه بخوانید

كوچ

اگه از تو دور بودم فكر نكن فكرت نبودم شبا از حسرتِ عشقت درد بود همه ي وجودم اگه از عشقت گذشتم فكر نكن… در ادامه بخوانید

رفتن من

دلم مي خواد يه بار ديگه بگم كه عاشقت شدم عاشقِ مهربوني و…. چشماي صادقت شدم دلم مي خواد باز… در ادامه بخوانید

بامداد خمار

داري از ياد من مي ري بي من آروم نمي گيري دوري …از گرماي دستام بدون اينو ..كه مي ميري اگه من باشم… در ادامه بخوانید