(به جهنم خوش اومدی شاعر)

غرق یک شعر تازه بودم که /// ( ملک الموت) اومدو فرمود
وقت پروازو رفتنه شاعر /// اشهدت رو بخون عزیزم زوود
هر چی گفتم هنووز وقتش نیست /// هر چی گفتم بابا گرفتارم
گفت عمرا نمیشه و ازتو /// من محاله که دست بردارم!
یادته هی صداا م می کردی /// واسه چی پس دچار تردیدی؟
صورتت عینهو لبو سرخه /// نکنه جا زدی و ترسیدی
این تو بودی که شکوه میکردی /// دائم از زندگیت از غمها
این تو بودی که گفته بودی مرگ /// گاه شیرینه مثل یک رویا

دائم از غصه می نوشتی از /// بیوفائی جنون گرفتاری
واسه هر درد چاره ای هست جز /// مرض مهلک خودآزاری
هیچکی حتی خدا نفهمید ه /// که چرا مثل شمع میسوزی
جان من تو خودت بگو شعرات /// چیه فایده ش بجز (بد آموزی)؟

نه به دنبال آخرت رفتی /// نه به دنبال لذت دنیا
شاد میشد دلت فقط با چند /// لوح تقدیر پوچ و بیمعنا
نا امیدی سلاح شیطانه /// هیچی از این گناه بدتر نیست
آره محکومی احتیاجی هم /// به حضور نکیر و منکر نیست!
………….
ثبت شد آخرش رو پرونده م /// یه مسلمونه تا ابد کافر!
باورش سخته اما این یعنی /// (به جهنم خوش اومدی شاعر)!!

https://www.academytaraneh.com/94227کپی شد!
1268
۲۰
۴