من امشب ذهن شهر رو می نویسم

شب است و قدم های خسته ی من
شب و این کوچه های بی سرانجام
می شینم سبک فیلم سینمایی
کنار پرده ی فیلم "یه بدنام"

من امشب ذهن شهر رو می نویسم
میرم تا قلب آتیش توی تهران
میون جعبه های خالی شهر
سری هم می زنم به قلب قرآن

از آدم تا حوا، انجیل و تورات
جهنم تا بهشت، برزخ، قیامت
از آن آهی که هر شب توی مسجد
پرستش می کنه از روی عادت

خیال کوچه های نم گرفته
تلنگر می زنه ذهن شبم رو
و باز هم سبک فیلم سینمایی
نوازش می کنه سیگار لبم رو

من امشب ذهن شهر رو می نویسم
می گیرم رد این خاکستر و دود
مثل مستی که حیرون مونده از عشق
مثل ماهی که باشه تشنه ی رود

"نرگس"

https://www.academytaraneh.com/93858کپی شد!
1332
۲۱

درباره‌ی نرگس حفیظی

اصالتا لرستانی، ساکن اصفهان، فوق دیپلم گرافیک، لیسانس روابط عمومی و فوق لیسانس جامعه شناسی دانشگاه اصفهان، کارمند هستم و به دنبال خانواده ای شاعر و علاقه مند به هنر و ادبیات، آمده ام یاد بگیرم. عریان؛ مانده در برهوت خیره به آسمان به هیچ چیز و همه چیز می نگرم لابه لای ستاره های مدفون شده در چشمانت "نرگس"

  • حمزه شربتی سلام مجدد دوست گرامی .ترانه تان به دلیل تصاویر بسیار ملموسی که دارد ارتباط بسیار بالایی با مخاطب برقرار می کند. سلیقه ی من در خوانش و یا سرایش شعر به همین سو گرایش دارد. ترانه تان را دوست داشتم.
  • delaram motevaliyan ba inke sangin bodo mobham vali khosham omade likeee
  • فرزاد كشاورز زیبا بود لذت بردم
  • یسنا امیری درود.بسیار قشنگ بود خانم حفیظی من امشب ذهن شهر رو می نویسم می گیرم رد این خاکستر و دود مثل مستی که حیرون مونده از عشق مثل ماهی که باشه تشنه ی رود
  • مائده نجفی سلام نرگس جان منم ترانتو دوس داشتم موفق باشی
  • بابک آرمانی سلام خانم حفیظی کارتون بسیارخوب بود موفق باشین
  • حامد اکبری من امشب ذهن شهر رو می نویسم میرم تا قلب آتیش توی تهران میون جعبه های خالی شهر سری هم می زنم به قلب قرآن بسیار عالی :)
  • وحیدی(سورمه) سلام نرگس جان ترانتونو خوندم بسیار زیبا بود واقعا از خوندن این ترانه لذت بردم موفق باشی عزیزم
  • محمد قاسمی سلام بانو حفیظی. تعابیر به کار رفته خیلی جذاب و خوب بود. اما کلیت داستانو متوجه نشدم چی میخواستین بگین و دنبال چی بودید تو این کار. ممنون میشم اگه توضیح بدید. شاد باشید و برقرار.
    • نرگس حفیظی سلام آقای قاسمی ممنون از حضور سبزتون از زبان یک نویسنده ی سرگردان نوشته شده این ترانه. فکر می کنم با خانش دوباره مفهوم تر بشه براتون با آرزوی بهترین ها
      • Ali mosavi سلام بانو... دوستی خوبه که اشکال دوستش رو بهش بگه!معذرت می خوام.اگه ناراحت نمی شید تنها اشکال کار زیباتون رو بگم؟ روان بودن از خواص ترانه ی زیبای شماست که احساس می کنم به خوبی از پسش بر اومدید .تنها حرف من توی مصرعی هست که از آدم و حوا استفاده کردید .اگه من خوب متوجه وزن کار شده باشم زمانی که می خوایم کلمه ی حوا رو تلفظ کنیم به اجبار و برای بهم نخوردن وزن مجبوریم حوّا رو هوا تلفظ بکنیم!! اگر هم هنگام خوانش کلمه ی حوّا رو با تشدید تلفظ کنیم،کاملا باید وزن رو بشکنیم!! بازم معذرت می خوام خانم حفیظی
      • نرگس حفیظی سلام آقای موسوی کاملا موردی که اشاره کردید درسته. همه ی ما اینجا میایم تا یاد بگیریم و چقدر خوبه که با نقدهای سازنده به بهتر شدن همدیگه کمک کنیم. نکته ای که اشاره کردید در مورد "حوا" درسته. موافقم. اما اگه حوا رو هم با تشدید بخونیم و "واو" ما بین انجیل و تورات رو برداریم وزن مشکلی پیدا نمی کنه. برای زیباتر و روان تر شدن کار به این صورت نوشتم. با سپاس از شما و آرزوی بهترین ها
  • حمزه شربتی سلام دوست ارجمند. مضامین به کار برده در ترانه تان را بسیار می پسندم. نمی دانم شما داستان هم می نویسید یا خیر. اما این مضامین پتانسیل بالایی برای یک داستان کوتاه یا یک فیلمنامه ی بسیار کوتاه دارند. موفق باشید.
    • نرگس حفیظی سلام دوست گرامی من چون کارگردانی سینما خوندم، دستی از دور بر نوشتن داستان و فیلم نامه داشتم. ممنون به خاطر پیشنهادتون. خوشحال می شدم نظرتون رو هم در مورد خود ترانه می گفتید. با آرزوی بهترین ها