واقعی
یه کم تکراریه حرفام
منم از مرگ بیزارم
میخوام شاد باشه این روزام
ولی اشکام نمیذارن
اونی که عاشقش بودم
با یکی دیگه خوشبخته
همه دنیا بِهم میگن
اینم از قسمتِ بخته
ترانه هام پُرِ درده
میگفتم تا که برگرده
ولی اون دیگه تنها نیست
ببین با من چه ها کرده
دیگه بس کن،قلم بِشکن
تموم شه دیگه این روزا
دلم بدجوری درگیره
ببین داغونه این اوضاع
تمومش میکنم شعرو
اینم آخر واسه درده
یه هفته پیش دیدم عشقم
لباسِ بختو تن کرده
میگن خوشحالو خندونه
میگن چشماش پُر از شوقِ
دیگه داغونِ داغونم
توو این روزا ،چه بد موقع
نمیدونم چه کاریه!؟!
با هرکی میشه میجنگم
میگم تنهام بزارین ،وااااااااای
من اینجا مایه ی نَنگم
میخوام تنهایِ تنهاشم
ولی فکرش نمیذاره
یکی توویِ سرم میگه
که مُردن بهترین کاره…
………………………………………….
دوستان اینکه ترانه هام از مرگ و مُردن بود شرمنده…این ترانه هم آخرین کاریه که میگذارم،اگه بخونین میفهمین…واقعی :(
به خدا سپردمتون…