نون جبهه
خیلیا نون جبهه رو خوردن
سهمشونو توو سهمیه دیدن
هی توهّم زدن جهان آرا
یا نه اصلا حسین فهمیدن!
با یه ترکش رو دست یا پاشون
شیشه ی دینشون ترک برداشت
آینه ی قلبشون تو عصر دروغ
رنگ دنیا گرفت و لک برداشت
خیلیا نون جبهه رو خوردن
تو ازون دسته آدما نشدی
از خدایی که خالق عشقه
واسه یک لحظه هم جدا نشدی
نه رو پیشونی تو مُهر ریاس
نه نماینده ای به برکت ریش
نه مث بعضی آدمای دو رو
بند کردی به ماهواره و دیش
تو طلبکار ملّتت نشدی
راهتو صاف و بی صدا رفتی
از همه ما جلوتری هر چند
با عصا هم به سختی را رفتی
دل سپرده به قلب صادقتم
عاشق اشک ها و هق هقتم
تشنه ی باورای ساده ی تو
عاشق اون خدای عاشقتم