بازم تو
دلم درگیر دنیاته
داره بی عشق می پوسه
دیگه نبضم نمی کوبه
شمارش های معکوسه
تو رفتی و ندیدی که
چقد درگیر چشماتم
دو سه قرنه که ایستادم
هنوز غرق تماشاتم
پر از زخمم ولی انگار
با این زخما نمی میرم
با اینکه پیر و دلتنگم
فراموشی نمی گیرم
فراموشی واسه اینکه
سراغم رو نمی گیری
توی خوابای بی تابم
همیشه سرد و دلگیری
نمی تونم بدون تو
نمی خوای دیگه برگردی؟
مث زندونی ام انگار
تو دنیامو قرق کردی