دلگیر
انقدر دلگیرم تو این روزا
یه شهر با اشکام تر میشه
این غصه های لعنتی بی تو
هرشب به من وابسته تر میشه
هر شب نمیدونم کدوم ساعت
چشمامو روو عکسات میبندم
کابوس سهمم از نبودت شد
من پیش رویاهام شرمندم
تو بی خبر از حالمی اما
من لحظه لحظه در تو گم میشم
اینجا زمستونه ولی بی تو
من زندگیمو توی آتیشم
تا کم نشه یادت از این خونه
تقویمو رو پاییز میذارم
گاهی چنان غرقم تو رویا که
چای تو رَم(روهم) رو میز میذارم
روی بخار شیشه این روزا
چیزی از انگشتام جاری نیست
من موندم و رویای پوچی که
مرهم روی زخمای کاری نیست
دلگیره حتی خونه از دوریت
عطرت رو توو دنیاش حل کرده
هم پای من وابسته شد با تو
بعد از تو عکساتو بغل کرده
مائده نجفی
سلام آقا وحید عزیز تزانتون رو خیلی دوس داشتم :-) و تونستم باهاش ارتباط برقرارکنم. @};- من پیش رویاهام شرمندم @};- موفق باشین
ناهید ملکی
روی بخار شیشه این روزا چیزی از انگشتام جاری نیست من موندم و رویای پوچی که مرهم روی زخمای کاری نیست دلگیره حتی خونه از دوریت عطرت رو توو دنیاش حل کرده هم پای من وابسته شد با تو بعد از تو عکساتو بغل کرده =D> =D> =D> سلام خيلي زيبا و با احساس بود ممنون @};- @};- @};- فقط چنان و در كه استفاىه كردين به زبان ترانه نميخوره :"> @};-
نيما سكوت
دلگیره حتی خونه از دوریت عطرت رو توو دنیاش حل کرده هم پای من وابسته شد با تو بعد از تو عکساتو بغل کرده درود وحید جان عالی بود کم پیدایی رفیق @};- @};- @};- @};- لایک
مرتضی تلیکانی
سلام موفق باسد.بسیار زیبا.برخی تصاویرتون و تعابیرتون زیبا بود.
تهِ کدوم مسیر،سرِ کدوم مزار؟
بامن بمان
امسال، سال منه ☃️
آوازِ قو
فرشته بودن