زنانگی
دارم حسادت میکنم حتی به چشم آیِنه
ببین چگونه آینه مبهوت با تو بودنه
تو ذهن این آینه ها حک میشه این زنانگی
باید از این تصویر ناب چیزی به آینه هم نگی
دگمه به دگمه شعر شد هر راز پیراهن تو
دق کرد پشت پنجره ماه از طلوع تن تو
نفس نفس تو گوش من الهام هر ترانه ای
واسه تحمل زمان زیباترین بهانه ای
رو تن دیوار سکوت آبی ترین روزنه ای
حتی واسه خورشید و برف قصه عاشقانه ای
به واژه که نگاه کنی ترانه می شکفه بجاش
رو زخم این صدای من مرهم اسمت رو بپاش
خدای خوب خانگی همیشه مومنم به تو
حتی واسه یه ثانیه از معبدم بیرون نرو