"رمانتیک"

تو یه کافه که میز ما
تو کنجی نیمه تاریکه
نگاهم میکنی ؛ حتی
سکوتت هم رمانتیکه

تو چشمام زل بزن عشقم
ببین چه دیدنی هستی
ببین با چال رو گونه ت
چقد بوسیدنی هستی!

نشستی روبروی من
درو رو غصه می بندی
می پرسم که دوسم داری؟
تو شرم آلود می خندی

تو گرم حرف زدن میشی
صدات موسیقی آبه
یه احساس لطیف توش هست
که جنس مخمل خوابه

دو دستت رو به آرومی
میذاری تو دوتا دستام
فراموشم میشه اینکه
چقد تو زندگی تنهام

داریم وارد می شیم کم کم
به حرفای خصوصی و
یهو نیم خیز میشی از جا
که لبهامو ببوسی و ….

ساعت زنگ میزنه ؛ چشمام
به زحمت باز وا می شن
چقد تو واقعی بودی
چقد خوشبخت بودم من

https://www.academytaraneh.com/87319کپی شد!
1246
۸۸

  • سامان حافظی خیلی عالی بود @};-
  • هادی مهرزاد ساعت زنگ میزنه ؛ چشمام به زحمت باز وا می شن چقد تو واقعی بودی چقد خوشبخت بودم من --- آخرشو خراب کردی به زحمت باز وا می شن چقد خوشبخت بودم من --- رو زبون خوب نمیچرخه
    • یاسر بهبهانی سلام آقا هادی. والا رو زبون ما که خوب چرخید. ;)) تو برمی گردی از جاده دلت درگیرِ رفتن نیست داری دنبال کی می ری واسه تو هیچ کسی من نیست تو برمی گردی از جاده سرِ تنهایی های من نمی ری چون دلت اینجاست تو محکومی به برگشتن نمی ری چون بدون من دلت هر لحظه آشوبه بری بد می شه حال تو آخه حست به من خوبه کجا می ری از این خونه تموم باورت اینجاست تو هر جای جهان باشی پناه آخرت اینجاست تب برگشتنت انگار به جون خونه افتاده پر از احساس دلشورم تو بر می گردی از جاده ترانه سرا : روزبه بمانی
  • سید محمود حسینی لرگانی سلام عالی بود عالی عالی @};- @};- @};- @};- @};- داریم وارد می شیم کم کم به حرفای خصوصی و یهو نیم خیز میشی از جا که لبهامو ببوسی و …. ساعت زنگ میزنه ؛ چشمام به زحمت باز وا می شن چقد تو واقعی بودی چقد خوشبخت بودم من ای بابا ای بابا :"> لایک تقدیم شما =D> =D> =D> =D>
    • یاسر بهبهانی سلام محمود جان. شاهکار حسین غیاثی تقدیمتون: ده سال بعد از حال این روزام با کافـه هـای بــی تو درگیرم گفتم جهان بی تو یعنی مرگ ده سال ِ رفتــی و نمی میرم ده سال بعد از حال این روزام تو تــوی آغـــوش یکی خوابی من گفتم و دکتر موافق نیست تو بهتـــر از قرصـــای اعصابــی ده سال بعـــد از حــال این روزام من چهل سالم می شه و تنهام با حوصـــله ،قرمز، سفید ، آبی رنگین کمون می سازم از قرصام می ترسم از هر چی که جا مونده از ریمل ِ با گریـــه هـــــــا جـــــاری از سایه روشن های بعد از ظهر از شوهری کـــه دوستش داری گرم ِ هم آغوشی و لبخندین توُ بستر ِ بـــی تابتون تا صبح تکلیف تنهـاییــم روشن بود مثل چراغ ِ خوابتون تا صبح ده سال ِ که لب هام و می بندم با بوسه هــــای تلـــخ هر جایـی ده سال ِ وقتی شعر می خونم لبخند ِ روی صندلــــی هــایــی یه عمر بعد از حال این روزام یـــه پیرمردم توی ِ یـــه کافه بارون دلم می خواد ،هوا اما مثل موهای دخترت صـــافه
      • کوثر عابدی این ترانه حسین غیاثی هزاران لایک داره ازمن 8-> 8-> 8-> 8-> 8-> 8-> 8-> :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x :-x @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =((
  • وحید حسن زاده بازم آخرش غافلگیرمون کردی 8-> دس مریزاد آقا یاسر لایک =D>
    • یاسر بهبهانی مزش به همین غافلگیریه. مرسی از حضورت . @};- @};- @};- دوتا چشمام دوتا سرباز مغرورن که مدتهاست از معشوقه شون دورن دوتا سرباز که چن تا زن تنها توی دلشوره هاشون رخت میشورن دوتا دستام دوتا پاروی بی دسته دوتا قفل بزرگ دست و پابسته دوتاپارو،دوتا پاروی بی قایق دوتا کشتی با ده تا لنگر خسته چشامو بستم و واکردم و دیدم یکی از بال بسته م آسمون ساخته یکی بختک شده افتاده رو سینه م یکی از استخونام نردبون ساخته دلم خلوترین پس کوچه ی بن بست سرم سرکش تر از فواره ی میدون یه فنجون قهوه تو غمگین ترین کافه یه عابر تو خیابونای سرگردون سرم چن تا کتاب رنگ و رو رفته یه بالن با طناب از گلو پاره یه اعدامی که امیدش به دنیا نیست ولی دنیا براش جذابیت داره نه دنیا از سرم خیلی زیادی بود نه پیشونی نوشتم بود کم باشم به هر تقدیر شکلک در نیاوردم فقط میخواستم شکل خودم باشم گلومو پاره کردم اما این مردم بهم گفتن که دیونست،عاشق نیست کسی باور نکرد این آدم بی شکل به غیر از عشق با چیزی موافق نیست "حسین صفا"
  • علیرضا سرمدیان سلام. 8-> =D> @};- فوق العاده زیبا و استادانه بود ،واقعا لذت بردم . =D> @};-
    • یاسر بهبهانی سلام علیرضا جان. مرسی از حضورت. شنیدم دلت از تهران مسخره گرفته @};- @};- @};- @};- تهران ولی عصر ترافیک مسخره بنــز سیاه رنگ متالیک مسخره با شیشه های دودی و با رینگ نقره ای یک آدم نجیب ِ رمــــــــــــانتیک مسخره چشمان مست خیره به دنبال دختریست دختر کنــــــــار شیشه ی بوتیک مسخره با گونه های گل به ای و لنز های سبز قـــــــــــــد بلند و هیکل باریک مسخره بوق و چـراغ و بعد مسیری همیشگی یک جای دنج ِ خلوت و نزدیکِ مسخره مردان گر گرفته و زن های بی دلیل زیـــــر فشار قدرت تحریک مسخره هی قهوه می خورند و هی حرف می زنند آرامش خیالی ِ مـــــــــــــــــــوزیک مسخره شب از صـدای آه زنی زوزه می کشد در یک فضای ساکت و تاریک مسخره بره شکار نیمه شب گرگ می شود یک گرگ پیر ِ مبتذل ِ شیک مسخره فردا شروع تازه،یک سوژه ی جدید تهران ،ولی عصـر، ترافیک مسخره "حسین غیاثی"
  • محسن یاران بسیار زیبا. @};- این وقتا اگه بتونی دوباره بخوابی میتونی بقیه خوابتو ببینی. امتحان کن
    • یاسر بهبهانی آره اتفاقا تصمیم گرفتم اگه بازم این اتفاق افتاد زنگ بزنم به رییسمون بگم امروز نمیام شرکت میخوام بخوابم بقیه خوابمو ببینم :-)) @};- @};- @};- ترانه ای از حسین غیاثی: بــابـا می گفت سر زا مادرمون گذاشت و رفت ولی من یادم ِ دس رو سرمون گذاشت و رفت جای اینکه زیـــــــــــــــــر بال و پرمون ُ بگیره بار سنگینی رو بال و پرمون گذاشت و رفت وقتی ما با کمک همسایه ها بزرگ شدیم پسر همسایه با خواهرمون گذاشت و رفت بعد رفتیم پیش ِ آخــــــــــوند محل کلاس دین یه کلاه شرعی ام اون سرمون گذاشت و رفت حالا سی سالمه، سی سال ِ خدا رو ندیدم یه نشونی ام نداد ،کـافرمون گذاشت و رفت هنوزم قصـــــــــــــــــــه های کتاب دینی یادمه که علی خواب بود و پیغمبرمون گذاشت و رفت بی بی عصمت می گه ماه دهم خدمتمون زیدمون حامله شد،اکبرمون گذاشت و رفت منُ از دادگاه خــــــــــــــــــــــــــــــانواده می برن اوین گفته:«باردار که شدیم ،شوهرمون گذاشت و رفت» حالا من موندم ُ قسطای عقب مونده ی عشق تنهــــــــــا بودیم یکی تنهاترمون گذاشت و رفت دیشبم می خواستیم از دنیای وامونده بریم نتونستیم،حتی دنیام درمون گذاشت و رفت
  • حسين عباسي بائي یاسر جان سلام آقا خوشحالم که یه کار ازتون خوندم زیبا بود تو چشمام زل بزن عشقم ببین چه دیدنی هستی----با زل زدن به چشمات طرفتون ببینه که خودش چه دیدنی هستش؟ یعنی با اشتیاقه دیدن توی چشاتون ببینه که خودش چقد دیدنی هستش ؟یا یه احتماله کم که اینکه عکسه خودشو توی چشماتون ببینه؟چون قبل از اومدن پیش شما مطمئنا خودشو توی آینه دیده--یکم منظورتونو نگرفتم یه مورد جالب اینکه کسی که از گفتن دوست دارم شرم داره یهویی چجوری داره نیم خیز میشه که لباتونو ببوسه؟یه نمه تناقض نداره به نظرتون؟؟؟ جسارت بنده رو به بزرگیتون ببخشید @};-
    • یاسر بهبهانی سلام حسین جان. آره منظورم این بود که با دیدن عکسش تو چشمای من ببینه که چقد دیدنیه. شاید آینه ی چشمای من با اونهمه شور و اشتیاقی که توش هست تصویر رو زیباتر میکنه. اول صحبت کمرویی غالب هست دیگه. گرم صحبت که شدیمو کم کم به حرفای خصوصی رسیدیم و یخا آب شد .... تجربه نداری دیگه. بچه مثبتی من چی بگم آخه. زندان خیلی حس میده واسه ترانه گفتن. جای همتون خالی. @};- @};- @};-
      • وحیدی(سورمه) ای امان از دست این آقای بهبهانی تو زندان هم دست از ترانه گفتن بر نمی دارن اما خواهشا دیگه خواب این طوری نبینین که در گیری ذهنی برای خانومتون و دیگران ایجاد کنین @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
      • nasim mehrabi یعنی من حق ب خانمت میدم تازه ی لایک هم ب خانومت میدم اگه من بودم عمرا میزاشتم دیگه چشماتون ب اکادمی بیوفته. :-)) :-))
      • وحیدی(سورمه) واقعا نسیم جان منم همین طور حق با خانومشونه باید بر علیه شون تظاهرات راه بندازیم تو آکادمی
      • nasim mehrabi خوب بیایید اصلا ی تظاهرات بر علیه اقایون راه بندازیم ی زره دلمون خنک شه. ;)) ;))
      • ناهید سلیمانی بچه ها جون حالتون خوبه؟ چه تظاهراتی می خواین علیه آقایون راه بندازین چرا الکی شلوغش کردین اون بیچاره ها که ساکتن شما دارین شیطونی می کنین . به جای اینکارا دو کلمه چیز یاد بگیرین که وقتی از اون کلمه ها تو شعرتون استفاده می کنین درست باشه. من می پرسم هر کی بلده جواب بده. خوب کافه وکاباره که قدیما بود الان معادل اون کلمات چیه؟ البته من می دونم می خوام شماهارو امتحان کنم :-))
      • sepinood pahlevani :-)) اقا یاسر چه با اب و تابم تعریف میکنن دریغا که خواب بود و خیالی که شد و باز نیامد کافه بود یا کاباره؟؟
  • کوثر عابدی slam entezar hamchin taraneii o dashtam :-/ :-/ :-/ ajab alii bood @};- @};- @};- @};-
  • قائم ذبیحی لایک 8 ... =D> =D> @};- @};- @};-
  • ناهید ملکی سلام عمو ترانه رویایی و زیبایی بود =D> @};- @};- @};- @};-
    • یاسر بهبهانی سلام ناهید خانم. مرسی از حضورتون. شعری از حسین غیاثی تقدیمتون: و رنگ برف تن تو كه در پر قوهاست دليل كوچ زمستانی پرستوهاست و آبشــــار بلـند نگــــاه جــــــــاری تـــــو مسير حركت مستی چشم آهوهاست بهار عطر تو را مـــی زند بـــه اندامش عصاره تن تو در گلوی شب بوهاست به قرمزی لبت هيــچ جای دنيا نيست خجالت است كه بر روی آلبالوهاست گل از دهــــان تـــو انگار شهد می نوشد كه طعم خوب لبت در دهان كندوهاست پری تـــرين هيجــــان ترنـــج و نارنجــــی كه بوسه های تو جادوترين جادوهاست حســــود نيستم اما تحملش سخت است هميشه سرخی خون تو سهم زالوهاست @};- @};- @};-
  • sepinood pahlevani چقد با احساس :-) @};- @};- @};- @};-
    • یاسر بهبهانی خودمونو بکشیم به پای احساس دختران نوجوون نمیرسیم. گاهی بهانه‌ی هوسی باشم یا پشت میله‌ی قفسی باشم من راضی‌ام به هر چه تو می‌خواهی ترجیح می‌دهی چه کسی باشم من خام بودم و تو پُرَم کردی با اینکه از تو خاطره‌ام خالی‌ست مردی که رو به روی تو می‌خواند جز یک نوارِ پُر شده چیزی نیست دیوارِ دورِ خانه‌ی من چینی‌ست دار و ندارم آنچه که می‌بینی‌ست غیر از خودت که واقعیت داری هر آنچه دیده‌ام همه تزئینی‌ست من یوسفم که برای تماشایت با حبس،با توطئه می‌سازم هر روز پیش چشم برادرها خود را درون چاه می‌اندازم من سال‌های سال از این خانه بیرون نرفته‌ام که تو برگردی یک‌بار هم که آمده‌ای،ما را مهمان به قهوه‌ی قجری کردی دیوارِ دورِ خانه‌ی ما چینیست دار و ندارم آنچه که می‌بینی‌ست من عاشقِ تویی شده بودم که...تنها... از هر شبِ بدونِ تو بیزارم از وهم‌ها و این همه انکارم این حرف‌ها نشانه‌ی سودا نیست من حدس می‌زنم که جنون دارم "روزبه بمانی" @};- @};- @};-
  • عباس مقدم ترانه ی زیبایی و با احساسی بود فضا سازی خوبی داشتی و بهت تبریک میگم لایک @};-
    • یاسر بهبهانی مرسی عباس آقا. این ترانه ی زیبای روزبه بمانی تقدیمتون: دستمو بالا گرفتم تو ضیافتِ اسیری تا تو تا آخر دنیا سرتو بالا بگیری دستمو بالا گرفتم تا تو قلبت پا بگیرم تا ببینی با چه عشقی این شکستو می‌پذیرم تو یه طوفان،من جزیره من ناپلئون،تو دِزیره جز تو کی می‌تونست از من همه دنیا رو بگیره نقطه‌ی تسلیم محضم نقطه‌ی آرامشم بود اسمتو زمزمه کردم این تمام شورشم بود تو هوای تو که باشم صاحب کل زمینم من همه دنیامو دادم زیر چتر تو بشینم شوق تسلیمِ تو بودن لحظه لحظه تو تنم بود بهترین تصویرِ عمرم عکسِ زانو زدنم بود @};- @};- @};-
  • nasim mehrabi سلام عالی بود فقط این کافه کجاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :-? 8->
    • یاسر بهبهانی سلام نسیم خانم. بفرما آقا نیما. بازم میگی آدرس بده؟ اینهمه کافه تو کشور هست یه رمانتیکشو واسه خودتون پیدا کنید @};- @};- @};- @};- @};-
      • nasim mehrabi :-)) :-)) :-)) چیزی ک نگفتیم گفتیم ادرسشو بده بریم یشینیم شعر بگیم تو کافه. @};- @};-
      • یاسر بهبهانی اون کافه دیروز تعطیل شد متاسفانه. از اماکن ریختن هر چی زوج عاشق و شاعر و غیر شاعر نشسته بود اونجا دسگیر کردن الان از تو زندان دارم کامنت میذارم. سرمم کچله کچله. می گید نه زنگ بزنید زندان کارون اهواز بپرسید. @};- @};- @};- :-S
      • nasim mehrabi :-)) :-)) :-)) یعنی ب شما میگن شاعر تو زندانم دست بردار نیستیدا.حالا ما ی بار خواستیم بریم کافه اصلا نو خونمون شعر میگیم امنو امان. ;))
      • مائده نجفی دوستان کــــــافه پیــــانوی من هستش :"> هر کی میخواد لب تر کنه آدرس تحویل بگیره :-x تضمین میکنم خاطره خوبی از اونجا داشته باشه ;)) :-)) :-)) :-))
      • نيما سكوت کافه شما اسلامیه کافه اقا یاسر بوس و اینا توش داره :-)) :-)) :-))
      • مائده نجفی نه دیگه منم دارم میزنم تو تریپ بوس اصلن شما تا حالا نیومدی نمیدونی 8-> طبقه بالای کافه پیانوی من مخصوصه... :-)) کویته اصلا...بعله یه همچین جاهایی سراغ دارم... :-)) :-)) :-))
      • مهشاد نورالسنا آقا یاسر ذهن همه رو با این کافه درگیر کردینا ;))
      • وحیدی(سورمه) واقعا درگیری ذهنی بوجود اوردند باید قیام کنیم بر علیه شون @};- @};- @};- @};- @};-
      • ناهید سلیمانی این آقا یاسر ما که به ظاهر آرومه ولی مثل اینکه زیر زیرکی کاراشو انجام میده چه جنگ روانیی درست کرده اینجا اصلا مردها شخصیت پیچیده ای دارن بعد آقای مقدم تو شعرش میگه مردا مظلومن :-/ :-/
  • نيما سكوت درود ياسر جان مثل هميشه زيبا بود لايك تقديمت فقط رفيق ادرس اين كافه هارو به منم بديد يه سري بريم اونجا
    • یاسر بهبهانی درود به تو نیما جان. والا یه کافه خلوت و رمانتیکه. اگه آدرس بدم که همه بچه ها میان اونجا شلوغ میشه دیگه خودم باید برم یه جای دیگه. :-)) @};- @};- @};- @};- @};- @};-
  • ناهید سلیمانی سلام آقا یاسر این دفعه ترانتو خیلی دوس داشتم بسیار رویایی و زیبا بود . ولی مارو کشتی با این کافه . تو خوابو بیداری می ری کافه حتما با اون که چال روی گونش داره کافه گلاسه می خوری. به خدا کافه هیچ خبری نیست من قدیما رفتم اینم بگم منم چند روز پیش یه شعر راجع به چال روی گونه گفتم اپیدمی شده. =D> =D> =D> @};- @};- @};-
    • یاسر بهبهانی سلام ناهید خانم. خوب اون قدیما کافه ها خبری نبود. حالا باید برید ببینید چه خبره :-)) @};- @};- @};- @};- پس شما با تله پاتی این ویروسو انداختید تو ترانه ها. عجب :-?
      • ناهید ملکی ناهید خانوم داری سنتو لو میدی ها ;)) با این حساب فکر کنم دهه چهلی هستی :-?
      • ناهید سلیمانی ناهید جان ایکاش حدست درست بود ولی نیست تازه من برا آقای ترکاشوند هم نوشتم سن وسال فقط یک عدده مهم دله که باید جوون باشه هروقت خواستم اکادمیو ترک کنم میگم.چون خیلی بهش معتاد شدم و وقتمو می گیره کم کم داره صدای همه در میاد.مجبورم بزودی برم ولی اونوقت دلم براهمه تون تنگ میشه :-x :-x @};- @};-
      • ناهید ملکی جب پاسکاری شده صد البته که دلتون جوونه برای همین از کامتاتون حدس میزدم دور و بر سی باشین ولی کم کم خودتون و لو دادین از اون جا که عکس دختراتون و گذاشتین و خاطرات قبل از انقلاب و منم که زرنگ ;)) کجا می خوای بری تازه داشتیم با هم آشنا میشدیم =(( خوب کمتر بیا تا اعتراضات بخوابه :-) البته برای منم اوایل اینجوری بود خیلی وابسته شده بودم ولی به مرور این حس از بین میره برای من که اینطوری بوده پس حرفی از رفتن نزن :-x :-x عمو یاسر صفحه تون تبدیل شده به بحث آزاد :-)) ببخشید مزاحم شدیم @};-
      • ناهید سلیمانی منم از عمو یاسر عذر خواهی میکنم و تعجب میکنم که الان نیست چون اعتیاد ایشون به اکادمی دیگه از حد گذشته فک کنم این روزا از ترس مادر خانمش نمیاد :-)) :-)) :-))
      • نيما سكوت بانو ناهید من همش فکر میکردم شما فوقش 7 یا 8 سال از من بزرگتر باشید ولی مثه اینکه خیلی بیشتره ;)) ;))
      • ناهید سلیمانی آقا نیما دوس دارین اصلا کافه و چال روی گونه و پیچوندنو و غلط های املایی و نگارشی رو همه رو فراموش کنیم به سن من بیندیشیم ؟ :-? :-? :-? :-/ :-/ :-/
      • ناهید سلیمانی آقا یاسر از شما عذر خواهی میکنم چون نبودی نمی دونم چرا فک کردم صفحه خودمه .خلاصه از نبودت استفاده بهینه کردیم و برات هم حکم صادر شد @};-
      • یاسر بهبهانی من فعلا تو زندانم. شما وکیلی از طرف من صفحه رو مدیریت کنی. :-S
      • ناهید سلیمانی ممنون که بهم اعتما داری @};-
      • ناهید سلیمانی فورا اصلاح می کنم اعتماد .
  • علی اصغر شریفی چه خواب شیرینی! جالب بود پسندیدم. @};- :-)
  • حامد حسینی @};- نشستی روبروی من @};- @};- درو رو غصه می بندی @};- @};- می پرسم که دوسم داری؟ @};- @};- تو شرم آلود می خندی @};- @};- از خوندنش لذذذذت بردم @};-
  • مهشاد نورالسنا =D> =D> =D> =D> =D> =D> خیلی عاااااالی بود آقا یاســـــــر @};- @};- @};- @};- خیلی رومانتیک بود @};- @};- @};- :-x
  • مرتضی تلیکانی سلام آقای بهبهانی این سومین کاری هست که توی این هفته و دومین کار توی امشب که درباره کافه میخونم.و دومین کار هستش که امشب درباره چال گونه ها میخونم.کافه و چال گونه توو بورسه.موفق باشید
    • یاسر بهبهانی درود مرتضی خان. اولین کار منه که دیدار تو فضای کافه رو توصیف میکنم. قبلا فقط یه مصرع داشتم که دیدار ما تو کافه کافی بود واسه گذر از سایه ها تا عشق. که گذرا از کنار توصیفش رد شده بودم. اینجا مفصل تر بهش پرداختم. چال رو گونه هم که کاشف به عمل اومدخانم سلیمانی ویروسشو پخش کرده. @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
  • آزاده ربانی سلام ..بسیار عالی و زیبا و دلنشین و قوی..آفرین. لایک هم که تقدیم شد پیشاپیش. @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- =D> =D> =D> =D> =D> =D>
  • مائده نجفی لایک @};-
  • وحیدی(سورمه) سلام آقای بهبهانی بازم زیبا بود ترانتون اما اینجاش واسم جالب بود @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- داریم وارد می شیم کم کم به حرفای خصوصی و یهو نیم خیز میشی از جا که لبهامو ببوسی و …. ساعت زنگ میزنه ؛ چشمام به زحمت باز وا می شن چقد تو واقعی بودی چقد خوشبخت بودم من (از دست این آقای بهبهانی) :-)) :-)) :-)) :-)) :-)) :-)) :-)) :-)) لایک 2 تقدیمتون
    • یاسر بهبهانی درود نسترن خانم. خانمم همش میگه این ترانه ها رو واسه کی میگی؟ میگم والا واسه خودت. بنظرتون چکار کنم که از مظان اتهام بیام بیرون؟ @};- @};- @};-
      • ناهید ملکی همه مون از این مکشلا داریم ;))
      • وحیدی(سورمه) سلام مجدد آقای بهبهانی خانومتون حق دارن خانومای اینجا همه بیاین که خانم آقای بهبهانی رنجیده خاطر شدن بیایم کمکشون کنیم ناهید خانم سلیمانی کجائین زود باشین بیاین خانم آقای بهبهانی ناراحتن بیاین تا کمکشون کنیم تا آقای بهبهانی دست از نوشتن این سبک ترانه بردارن ناهید جان ملکی یعنی چی که همه از این مشکلا داریم به آقای بهبهانی بگین دیگه این طوری ترانه نگن دیگه @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
      • ناهید سلیمانی نسترن جان چی شده سریع خودمو رسوندم می دونم تو حساسی و زود ناراحت می شی حالا برا کی بیشتر نگرانی آقا یاسر یا خانمش.اگه براخانمش من خودم مشکلو حل می کنم انقده خانمه ماهه براش توضیح میدم از دلش در میارم .ولی اگه برا خود آقا یاسر ناراحتی نباش عزیزم نباش مظلوم نمایی می کنه در مظان اتهامم خوب آقا یاسر اولا چرا خواب خانمی رو میبینی که چال روی گونه داره اصلا چرا برا خانمت تعریف می کنی بدتر اینکه بهش می گی این ترانه رو برا تو گفتم می خوای باور کنه؟چال روی گونه داره؟پس واقعا متهمی. مثل اینکه من به همسرم بگم ای چشم سبزت همچو دشت رو برا تو گفتم خوب میگه عزیزم چشم من سبزه؟ من بگم نه قهوه ایه ولی چون شعرم رمانتیکه چشماتو اول دکلره کردم بعد با مداد رنگی سبزش کردم نکن اینکارا رو آقا یاسر .کار اشتباه می کنی بعد میگی نسترن خانم در مظان اتهامم نجاتم بده اون طفلک رو دچار استرس می کنی دفعه آخرت باشه اخطاره آخره .راستی یه ترانه گفته بودم آخرش همین بود (اخطاره آخره) وای خسته شدم @};- @};-
      • nasim mehrabi وایییییییی ناهیدخانم سلیمانی چشم سبزو خوب اومدی لایکککککککککک. :-)) :-)) :-)) ;)) ;))
      • ناهید سلیمانی نسیم جان من تازه استعداد های خودمو کشف کردم یکی طنز نویسی و دومی شعر های سنتی که آقایان شجریان و ناظری و افتخاری و اصفهانی بخونن همش دوس دارم راجع به می ومطرب و ساقی و ساغر شعر بگم منو چه به ترانه نویسی :-)) :-)) :-))
      • وحیدی(سورمه) ناهید جان برای خانومشون ناراحتم که رنجیده خاطر شدن از دست آقای بهبهانی با این شعراشون
      • ناهید سلیمانی نگران نباش اونو حل می کنم :-x :-x :-x
      • نيما سكوت اگه راه حلي پيدا كردي به منم بگو مردم از بس پيچوندم
      • nasim mehrabi :-? :-?
      • ناهید سلیمانی پس به این خاطره آقا نیما اون همه غلط نگارشی داری مخصوصا تو کامنتی که برای آقای حسنی گذاشته بودین تموم حرفهای ک رو م تایپ کرده بودین .اون بنده خدا هم که عصبانی .شما هم اون همه غلط نوشته بودین اگه وقت مرده باشی به جای اگه وقت کرده باشی و خیلی چیزای دیگه البته خودتون عذر خواهی کرده بودین @};-
      • نيما سكوت من با گوشیم کامنت گذاشتم ببخشید تکنولزیه گوشیمون پاینه مشکل داره همزمان او صفحه ای رو که تایپ میکنی نمیبینی وقتی تایپ کردی باید بیایی از اول ویرایش کنی و دردسر داره حالا هی گیر بده به این غلط نگارشیه ما بحث و به انحراف کشوندی :-? :-? :-? یاسر جان یه راه حل پیدا کردم توپ بعد خصوصی بهت میگم چکار کنی
      • یاسر بهبهانی آره داداس خصوصب بگیو. @};- @};- @};-
      • ناهید سلیمانی آقا یاسر تورو خدا ببین برای آقا نیما چی تایپ کردی شما که گوشیت مدل بالاس .به چه زبونی نوشتی؟ تازگی دغدغه من شده غلط های نگارشی و املایی.نمی دونم چرا مدیر تذکر نمی ده به خدا سطح آکادمی میاد پایین .غلط املایی که غوغا می کنه به جای استعداد نوشته بودن اصتعداد به جای قاطی نوشته شده بود غاتی به جای ترحم نوشته بودن ترهم .به خدا زشته لطفا رعایت کنید یاسر عزیز چون صفحه شما پر بینندس اینارو اینجا نوشتم.
      • یاسر بهبهانی بابا من عمدا اینجوری نوشتم. به زبون خود نیما جان نوشتم :-))