رویاتو باور می کنم
رویاتو باور می کنم
وقتی که تنها با منی
این «منِ» بی «تو» مانده را
وسوسه ی «ما» شدنی
رویای تو بغض منو
تا مرز گریه می بره
ببین که دست من و تو
از اشک های هم تره
بیداریم کابوس و من ، دل خوش به خواب می شوم
وقتی به دریا راه نیست ، غرق سراب می شوم
آزادی از بندِ تن و
برهنه گی تن پوش توست
امشب ببین موجِ تنم
در ساحلِ آغوش توست
دستامو می گیری که باز
لبریز خواهشم کنی
آهسته خوابم می بره
وقتی نوازشم کنی
بیداریم کابوس و من ، دل خوش به خواب می شوم
وقتی به دریا راه نیست ، غرق سراب می شوم
«برای تو ، که همیشه رویاهایت باور کردنی ست …»