بگیرین دستشو

بگیرین دستشو گاهی
حالا که غصه ای داره
دیگه از سوز نمیترسه
حالا دستش یه سیگاره

ازون صورتو زیباییش
فقط عکسش توویِ قابِ
ازین میترسم این روزا
خدا هم دیگه میخوابه

اسید پاشو نگه دارین
ازش سوالی من دارم
چطوری دِینُ پس میدن؟
به این دختر بدهکارن

بگیرین دستشو گاهی
نمیبیمه جلو پاشو
خدا لعنت کنه اونو
همون مَردِ اسید پاشو

یه شهر گریونِ این لحظه
نه اینکه از رویِ ترسِ
ازین بدتر مگه میشه
هزار بدتر زِ صد لرزه

……………………………………………

این ترانه تقدیم به مردم شهرم که تووی ترس و نا امنی به سر میبرند، خدا باعث و بانیشو لعنت کنه…

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/87254کپی شد!
650
۲۰