"نسل تنها"

ما یه نسل غریب و تنهاییم
با یه زخم عمیق تاریخی
سرنوشتو صلیبمون کردن
با حروف مقدس میخی

ما یه نسلیم با هزار عقده
عقده ی عشق و بوسه و آغوش
ذهن شبهامونو قُرق کردن
با چراغای تا ابد خاموش

حسرت اشکمون روون بودن
توسراشیبی یه فریاده
زخم شمشیر نسل های پیش
روی پیشونیامون افتاده

توی هر پیچ جاده ی تاریخ
دستمون زیر سنگشون بوده
پاسخ هق هقای مادرمون
قاه قاه تفنگشون بوده

ما یه نسل همیشه سبزیمو
عشقِ آزادی تو وجودمونه
عشق؛ ترجیع هر ترانه ی ما
عشق؛ مضمون هر سرودمونه

https://www.academytaraneh.com/87209کپی شد!
962
۵۲

  • علیرضا سرمدیان بسیار عالی و پر محتوا ، از مصاحبه هم لذت بردم ، ممنون از شما. =D> @};-
  • امیرعلی تاج فقط در یک واژه خلاصه میشه رویایی @};- @};- @};- @};- @};- @};-
  • حسن عرب لاریمی ما یه نسل غریب و تنهاییم با یه زخم عمیق تاریخی سرنوشتو صلیبمون کردن با حروف مقدس میخی @};- @};- @};-
  • فریبا رستگار سلام آقای بهبهانی عزیز بند اول خیلی خوبه =D> ویه نظر شخصی هم دارم،به نظرم مضمون کارایی که انتخاب میکنین خیلی خوبه ولی بازم میتونین برای هربند بیشتروقت بذارین،مثلن این مصرع رو مثال میزنم: حسرت اشکمون روون بودن: زمانی که از حسرت استفاده میشه یعنی ما چیزی رو نداریم و توو حسرت داشتنش هستیم،ولی این مصرع انگار طوریگفته شده که ما حسرت اشک ریختن داریم..علاوه براون،روون بودن اشک توو فریادامون چی رو میخواد برسونه؟ حسرت گریه کردن لابه لای اعتراض؟!! توسراشیبی یه فریاده به هرحال نظر شخصیم بود :-) @};- @};- @};-
    • یاسر بهبهانی سلام فریبا خانم عزیز.نظرتون کاملا محترمه عزیز. ولی منظورم خفه شدن فریادهای اعتراض بود که اشک های ما حسرت اینو دارن که باز م یه روز فریادی از ما ببینن. @};- @};- @};- @};-
  • سید محمود حسینی لرگانی عشق؛ ترجیع هر ترانه ی ما عشق؛ مضمون هر سرودمونه سلام خیلی قشنگ بود ترانتون @};- @};- @};- @};- موفق باشید
    • یاسر بهبهانی سلام سید . ممنون از حضورتون. @};- @};- @};- @};- @};- مصاحبه با حسین صفا: - حسین صفا کیه ؟ حسین صفا آدمیه که انزوای خودشو خیلی دوس داره . و توی انزوای خودش همیشه به این فکر می کنه که یه اتفاق کوچیک و ساده چه طوری می تونه آدما رو نسبت به دنیای درون و بیرونشون حساس تر کنه. حسین صفا به شهرت های پیش پا افتاده و دم دستی و تریبون های کذایی اهمیتی نمی ده و معتقده برای رسیدن به هنر باید صبور بود. هنر هیچوقت سر زده در خونه کسی رو نزده 2- از کی شعر و شناختی و الان فکر می کنی کجای این وسعت بی انتها باشی ؟ شعر همه زندگی منه اما هیچوقت ادعا نمی کنم که شعر و شناختم ده سالی هست که دارم سعی می‎کنم به این شناخت برسم. شناختن شعر و قاطی شدن با شعر امکاناتی می خواد که به راحتی به دست نمی یان و نیاز به مطالعه و ممارست خیلی زیاد و طاقت فرسا دارن تازه اول راهم و باید حالا حالاها دود چراغ بخورم. با خوندن چند تا کتاب و گفتن چند تا شعر تجربی نمی شه قلل رفیع ادبیات رو فتح کرد. 3- یه کم از ترانه بگو ؟ نوشتن ترانه خیلی شیرین و حساسه. حساسیتش به خاطر اینه که مخاطب عام داره . من همیشه موقع ترانه نوشتن خیلی وسواس به خرج می دم و از یک کلمه هم به سادگی نمی گذرم و نمی تونم با این تصور که خیلی از مخاطبین ترانه شعرشناس نیستن، سرسری بنویسیم . چون می دونم اگه اشتباهی ازم سر بزنه به مردم خیانت کردم. ترانه رو میلیون ها نفر با عقاید و سلیقه های متفاوت گوش می کنن و درباره‎ش قضاوت های جور وا جور می کنن. به همین خاطر ترانه نوشتن رو مسئولیت سنگینی می دونم اجازه بدید یه مثال هم بزنم؛ همه مردم نسبت به عشق از خودشون انفعال نشون می دن، حالا این ترانه سراست که می تونه با نوع نگاه و روش بیان خودش این انفعال و به یک انقلاب درونی تبدیل کنه یا بر عکس باعث ایجاد تشویش و توهمات درونی در مردم بشه و عشقو در اونا کمرنگ کنه پس یه ترانه سرا باید نسبت به چیزی که می‎نویسه مواظبت زیادی داشته باشه. 4- ترانه سرایی یا شاعر ؟ درسته که من گاهی ترانه می نویسم اما همه انرژی خودم رو، روی غزل متمرکز کردم و اگه خدا بخواد به زودی اولین مجموعه غزلها مو تحت عنوان «کنار پله تاریک» منتشر خواهم کرد. اگه کمتر ترانه می نویسیم به خاطر اینکه که ترانه هر چقدر هم منسجم باشد بدون موسیقی و صدا تنهاست. دوماً به خاطر اینه که معتقدم ترانه خواسته ناخواسته متمایل به بر انگیختن احساساته مخاطبه. منظورم اینه که ترانه بیشتر می‎تونه بازگو کننده احساسات درونی و مشترک انسانها باشد. اما در غزل این تمایل به کشف معناهای تازه است . من شخصاً اون موسیقی و روح و شکوهی رو که کلمه به کلمه در غزل جاری میشه و اونو از خصوصی ترین و ناگفته ترین عواطف و عقاید یک شاعر به عمیق ترین شئون انسانی نزدیک می کنه به ترانه ترجیح می دم. اما چون ترانه هام زودتر از غزلهام منتشر شدن باعث شده خیلی ها منو به عنوان یک ترانه‎سرا بشناسن. 5- به نظرت ترانه سرا باید شاعر باشه ؟ بله حتماً باید شاعر باشه و شعر موفق گفته باشه. بزرگترین مشکل بیشتر ترانه سراها اینه که هنجارهای تلفظی کلمات رو رعایت نمی کنن. مثلاً در زبان محاوره کلمات شکسته شده رو به خاطر اینکه به وزن تسلط ندارن دوباره می‎شکنن. چون قوالب کلاسیک رو تجربه نکردن و اگه تجربه هم کرده باشن تو این کار ناموفق بودن. ترانه سرایی که نگاه متفاوت و ذهن موزون نداشته باشه، ترانه سرایی که موسیقی کلمات رو درک نکرده باشه و همچنین ردیف و قافیه رو که ابتدایی ترین ابزار کارش هستن نشناسه نمی تونه ترانه موفق و منسجم بنویسه. 6- "این چنین پرده بر انداخته ای یعنی چه" این ترانه است ؟ این غزل یکی از غزل های شیرین خواجه شیرازه. در موسیقی سنتی به شعر و ترانه در کنار هم میگن تصنیف. این غزل رو استاد شجریان به صورت تصنیف زیبا و ماندگار اجرا کرده. 7- تحولی که در شعر معاصر توسط نیما و بعد از نیما بوجود اومد آیا در ترانه هم صورت گرفته ؟ شعر نیمایی و شعرهای محاوره ای معدودی که شاعران شاخص بعد از نیما خلق کردن تأثیر زیادی در تحول ترانه معاصر داشته. ترانه سرایان موفق بعد از نیما کم و بیش وامدار نیما هستن. و از میون اونها افرادی که به ترانه نیمایی تر نگاه کردن تو این موفقیت سهم بیشتری داشتن چون به روح زمانه خودشون نزدیکتر بودن. 8- در مورد کاربرد لغات فخیم در ترانه چه نظری داری، آیا روح ترانه پذیرای این مسئله هست؟ توی ترانه کلماتی قابل استفاده هستن که در مکالمات روزمره مردم کاربرد دارن. دایره واژگانی در زبان محاوره خیلی وسیعه. وقتی ترانه سرا شروع به نوشتن می کنه اونقدر کلمه در اختیار داره که لازم نباشه بره سراغ کلمات خیلی قدیمی. زمانی استفاده از کلمات فاخر و یا کلمات کلاسیک در ترانه قابل قبوله که ترانه سرا بتونه این کلمات رو که در زبان محاوره جایگاهی ندارن وارد زبان محاوره کنه و به این ترتیب بتونه به بیان و حسن ترانه قوت ببخشه. به شکلی که مخاطب با این کلمات احساس غربت نکنه. از میون شعرای کلاسیک سعدی و حافظ به نوعی این کا رو کردن. این بزرگان کلمات عربی رو در شعرشون با مهارت تمام حل کردن، در شعر معاصر هم مرحوم اخوان ثالث نمونه بارزیه. اخوان کلمات محاوره و یک سری کلمات خیلی قدمایی رو با زبان رایج شعر دوران خودش تلفیق کرده و به زبانی فراتر از زیان شعرای نسل خودش رسیده. در ترانه هم چنین اتفاقی افتاده. آقای علی معلم با توجه به اینکه با ادبیات کلاسیک و فرهنگ عامیانه ایران آشنایی عمیقی داره تونسته خیلی از کلمات رو که شعرای معاصر جرأت نمی کنن در شعر خودشون بگنجونن وارد زبان محاوره کنه و زبان ترانه خودشو از سطح زبان روزمره مردم بالاتر ببره. 9- شعرای امروز از شعرای غرب خیلی تأثیر می پذیرن این تأثیر پذیری در ترانه هم دیده میشه؟ روح شعر در تمامی ملل مشترکه . تنها چیزی که شعر ملت ها رو از همدیگه جدا می‎کنه ابزار بیان و شعور اقلیمیه اونهاست ترانه هم از همین قائده سر چشمه میگیره. با این تفاوت که قوت و گستردگی زبان فارسی می تونه این احساسات و مفاهیم مشترکو به صورت عمیق تری بازتاب بده. به عنوان مثال "عشق" در زبان فارسی نسبت به انگلیسی معادلات بیشتری داره و دیدگاه ما ایرانی ها نسبت به عشق با غربی ها خیلی فاصله داره. به این ترتیب کسانی که می خوان مثل ترانه سراهای غرب بنویسن به طرح دیدگاهی می رن که نسبت به دیدگاه و ذهنیت های ملی و بومی خودشون سطح پایین تری داره. هر چه به مفاهیم و بازراهای ملی و بومی نزدیکتر بشیم می تونیم آثار تأثیر گذارتری خلق کنیم چون اینجوری به مردم خودمون نزدیکتر می شیم. شما مفهم مرگ و آگاهی در ادبیات خودمون رو مقایسه کنید با مفهوم خودکشی در آثار غربی که متأسفانه در آثار نسل ما رسوخ پیدا کرده. 10- ترانه در جهان امروز تحت تأثیر دو درونمایه اصلی قرار گرفته. یکی سیاست و مضامینی اعتراض و یکی هم عشق با همه گستردگیش. به نظر تو ترانه با کدوم یکی از این مضمون موندگارتره ؟ همیشه برتری با عشقه اصلاً عشق همه چیزه. شما که به زندگی و و زمانه خودتون عشق داشته باشین، بدون اینکه اسیر مرام ها و مسلک ها و مکتب ها بشین آثاری رو خلق می کنین که از تاریخ و سیاست و زاد و بوم مردم سر چشمه گرفته. و بدون اینکه در طبقه بندی های آنچنانی قرار بگیره، متعلق به همه مردم میشه و می تونه حرفشو با آیندگان هم در میون بزاره. 11- چرا ترانه های امروز (ترانه هایی که امروز سروده شدن) کمتر زمزمه میشه ؟ چون ترانه نیستن. چون هیچی نیستن. به دلیل اینکه واقعیت ندارن. نیما یوشیج میگه : "هرکسی خودشو می نویسه" خیلی از ماها که اینروزا ترانه می نویسیم جدا از اینکه علم نوشتن رو نداریم، هنوز انسانهای ساخته و پرداخته شده ای هم نشدیم. و چون چیزی رو که می‎نویسیم تجربه نکردیم چیزهایی هم که می نویسیم همه مصنوعی و نچسب از آب در میاد. شما انتظار دارید کاری که نه تکنیک داره، نه محتوا و نه احساس تو ذهنا بمونه. البته ناگفته نمونه اینکه چه کسی ترانه رو زمزمه می کنه هم خیلی مهمه. اینروزا ترانه هر چقدر منجسم تر و پر محتوا تر باشه مخاطب کمتری پیدا می کنه و کمتر زمزمه میشه. امروز ترانه های تو خالی و بی ریشه و تاریخ مصرفی ذوق و ذائقه مردم رو خراب کردن. در واقع امروز همونقدر که ترانه واقعی کم داریم مخاطب واقعی هم کم داریم. 12- یه مقایسه کوچولو . . . تعداد ترانه سراهای 50 سال پیش، تعداد خواننده های 50 سال پیش، ماندگاری ترانه های 50 سال پیش. حالا همه اینا رو با الان مقایسه کنی. دلیل این تفاوت نجومی چیه؟ کدوم تفاوت نجومی ببینید امکانات در چند دهه پیش خیلی محدود بود به همین خاطر آثار کمتری به مرحله تولید می رسیدن. اما امروز خیلی ها استودیوی خونگی دارن و با استفاده از امکانات رایانه ای به راحتی می تونن آثار زیادی تولید کنن که اغلب این آثار جنبه آزمون و خطا دارن و خیلی تجربی ان، و هرگز به جای مهمی نمی رسن. میون این افراد و آثار جورواجور فقط همونایی که علم و استعداد بیشتری دارن و شعر و موسیقی رو خوب می فهمن به موفقیت دست پیدا می کنن. به هر حال باید قبول کنیم الان 50 سال پیش نیست. من وقتی ترانه های دهه های گذشته رو هم گوش می کنم می بینم خیلی هاشون پر از اشکالات فاحشن. مقایسه شما درست نیست. تعداد ترانه هایی که از دهه‎های پیش تا امروز دوام آورده خیلی کمه 13- یه شاعر که با روح شعر سر و کار داره چطوری می تونه با جنبه بیزینسی و سوداگری ترانه کنار بیاد ؟ ترانه جنبه سوداگری و بیزینسی نداره. یه عده سوداگر ترانه رو به این روز انداختن. من نمی گم باید رایگان ترانه نوشت چرا که اهل قلم باید از طریق قلمشون امرار معاش کنن. البته تاکید می کنم اهل قلم، نه اهل بخیه. 14- از موسیقی چی می دونی ؟ فعلاً اونقدری که بتونم گلیم خودمو از آب بیرون بکشم و سعی می کنم هر لحظه آشناییمو با موسیقی بیشتر کنم. البته قرار نیست من یه موزیسین یا تئوریسین بزرگ بشم اما با آموختن و گوش فرا دادن به موسیقی مناسب می تونم درکمو نسبت به موسیقی بالا و بالاتر ببرم. 15- خودت در ترانه هات چه اِلمانهایی برات مهمه ؟ وقتی به نوشته هام نگاه می کنم می بینیم مفاهیمی مثل زندگی مرگ و عشق نشانه های بارز شعر و ترانه هام هستن؛ در ترانه هام خیلی فانتزی به این مفاهیم پرداختم. 16- به نظرت این قافله لنگ ترانه سراییی به کجا قراره برسه؟ اونچه شما در گوشه و کنار می شنوید همه ترانه نسل ما نیست. چند تا از همنسلان من ترانه های خیلی زیبایی سرودن که امیدوارم این ترانه ها یه روز به گوش مردم برسن. البته این آرزو وقتی محقق می شه که خواننده های ما هم علم ادبی خودشون رو بالا ببرن تا در انتخاب ترانه اینقدر دچار تزلزل نشن. به هر حال نسبت به آینده ترانه و ترانه سرایی و سایر هنرها کاملاً خوشبین هستم. باید صبور بود. . .
      • ناهید سلیمانی سلام آقا یاسر مصاحبه جالب و آموزنده ای بود و بسیار استفاده کردم و لذت بردم ایکاش این مطلبو تو صفحه آقای حسنی می ذاشتی تا اون بحث و جدلها تموم می شد چون اینگونه مجادله ها راه به جایی نمی بره و فقط انرژی آدمو می گیره دستت درد نکنه .راستی کارای خونه تموم شده یا از زیر کارا در میری؟ :-)) =D> @};-
      • یاسر بهبهانی سلام. کارا که هیچ وقت تمومی ندارن. ولی بدون ترانه هم روز ما شب نمیشه. @};- @};- @};- @};- @};- @};-
  • nasim mehrabi سلام فقط میتونم بگم لایک عالی بود @};- @};- @};-
    • یاسر بهبهانی سلام نسیم خانم.مرسی. مصاحبه حسین غیاثی رو داشتم میخوندم گفتم بد نیست به اشتراک بذارم دوستان بخونن: قای غیاثی برای شروع یک بیوگرافی از خودتون بگید: حسین غیاثی، متولد اردیبهشت 1361 در کرمان. من سال 79 با وجود علاقه ام به ادبیات به خاطر فضای اون سال ها ، در رشته مهندسی تکنولوژی نساجی در کاشان درسم رو شروع کردم . -چرا کار ترانه سرایی رو انتخاب کردید؟ خوشبختانه کاشان پر از شور شعر بود، پر جلسات خوب ادبی با حضور چهره هایی که هر کدومشون الان جز چهره های مطرح شعر معاصر هستند و من خواسته و ناخواسته ذوق شعری که از کودکی داشتم رو در کنار این دوستان به شکل جدی تر ادامه دادم. علاقه ام به شعر فولکلور و محاوره، من رو به سمت ترانه کشد. بعد از اتمام دوره مهندسی کارشناسی ارشد، ادبیات فارسی رو در همون دانشگاه ادامه دادم و با حضور در جلسات خوبی مثل خانه ترانه که دکتر "افشین یداللهی" مسئول اون بودند بیشتر و بیشتر وارد فضای ترانه شدم و بیشتر دوست داشتم بنویسم تا اینکه به اجرا شدن کارم فکر کنم . -اولین قطعه ای که با ترانه شما منتشر شد کدام ترانه بوده؟ من به صورت جدی با ترانه "خداحافظ نگو" با صدای "فریدون آسرایی" وارد دنیای حرفه ای ترانه شدم. هر چند قبل از اون ده ها ترانه ی اجرا شده داشتم. -کدام ترانه نقطه اوج فعالیت شما در زمینه ترانه سرایی بود و باعث شهرت شما شد؟ مردم بیشتر با ترانه ی "سلام" فریدون آسرایی من رو می شناسند. به خاطر اخلاق خوب و صداقتی که در کار داشتند، بسیار راحت بودم. تجربه های خوبی که داشتم در کنار کاوه یغمایی و محسن چاوشی بود که انصافا اعتماد کامل کردند و من تونستم فضایی رو که بسیار دوست دارم تجربه کنم. -همکاری با کدام خواننده برای شما تجربه شیرینی بوده؟ همکاری با احسان خواجه امیری بسیار دلچسب بود. من این همکاری رو به واسطه "مهرداد نصرتی" که از بهترین و نزدیک ترین دوست های من هست انجام دادم و مشخصا کسی نیست در ایران که با کارهای احسان خواجه امیری آشنا نباشه . -قبل از همکاری با آقای خواجه امیری هم پیگیر آلبوم یا آهنگاشون بودید؟ من از شروع همکاری دکتر یداللهی و جناب خواجه امیری پیگیر کارهای ایشون بودم و بی نهایت دوست داشتم. "کوچه وقتی که نباشی رگ خشکیده ی شهره" ... -چی شد "گذشته ها" رو به احسان واگذار کردید؟ من چند ترانه توی مدت کوتاه با حس و حال ملودی های مهرداد نوشتم و اینقدر این کارها به دلم نشست که دوست داشتم هر چه زودتر بشنوم. با گفتگویی که بین مهرداد و ایشون انجام شد و بعد از شنیدن چند تا از اون کارها، در نهایت اجرا کردند که برای من اتفاق بسیار لذت بخش و خوبی بود -کدوم آهنگ احسان رو بیشتر دوست دارید ؟ من "خوشبختی" با ترانه ای از "مونا برزویی" و ملودی "مهرداد نصرتی" رو بیشتر از همه کارها دوست دارم. می خواستم بت بگم چقد پریشونم ..... دیدم خودخواهیه دیدم نمی تونم. -نظرتون در مورد آلبوم آخر احسان "عاشقانه ها" چیه؟ عاشقانه ها آلبوم دوست داشتنی بود ترانه های خوب "روزبه بمانی"، ملودی های خوش حس "علیرضا افکاری" ، تنظیم های بی نظیر "هومن نامداری" و صدای خوب و پر احساس "احسان خواجه امیری" باعث و بانی تولید یه آلبوم خوب شد که حرف های زیادی برای گفتن داشت. -حس خودتون نسبت به آهنگ چیه؟ من "گذشته ها" رو خیلی دوست داشتم ترانه ای با زبانی ساده که کاملا تعمدی و به خاطر حس ملودی نوشته شد و خوشبختانه تا به حال نقد منفی راجع به کار نشنیدم. -"گذشته ها" ممیزی هم داشت یا بدون دردسر مجوز گرفت؟ ترانه هیچ ممیزی نداشت. -برای کارهای سینمایی یا تلویزیونی هم ترانه گفتید؟ بله من قبلا چند تیتراژ رو برای تلویزیون نوشتم. -چقدر یک ترانه میتونه تو موفقیت یه آهنگ موثر باشه؟ مردم ایران بسیار شعر دوست هستند و احساسشون رو در مرحله اول در کلمات جستجو می کنند بنابراین یک ترانه نقش بسیار مهمی در تولید یک آهنگ داره. -ترانه هایتان را براساس تجربیات شخصی خودتون می نویسید یا سفارشی؟ من گاهی خودم رو می نویسم و گاهی حس خواننده و آهنگساز یا یک اتفاق بیرونی من رو به سمت روایت و فضای ترانه می بره، -برای آلبوم جدید احسان هم ترانه ای رو واگذار کردید ؟ احتمال همکاری هست؟ همونطور که گفتم همکاری های دیگه ای رو هم خوشبختانه داشتیم که خواهید شنید. -اولین کلمه یا جمله ای که با شنیدن این اسامی به ذهنتون میرسه بگید: احسان خواجه امیری: خواننده به معنی واقعی و سرشار ازاحساس مهرداد نصرتی: هنرمند به معنی واقعی کلمه و با معرفت هومن نامداری: موزسین بی نظیر و دوست داشتنی پاشا یثربی: خوش ذوق و با سواد فریدون اسرایی: خوش قلب و خوش صدا سیروان خسروی: موزیسین، آرتیست و کار بلد -برای حسن ختام مصاحبه یه بیت از ترانه ای که خیلی دوست دارید رو به طرفداران احسان تقدیم کنید : یه عمر بعد از حال این روزام یه پیرمردم توی یه کافه بارون دلم می خواد هوا اما مثل موهای دخترت صافه... ممنون از اینکه وقتتون رو در اختیار ما قرار دادید. منتظر شنیدن ترانه های زیبای شما در آینده هستیم. موفق باشید
  • علی اصغر شریفی عشق؛ ترجیع هر ترانه ی ما عشق؛ مضمون هر سرودمونه =D> بسیار زیبا و دغدغه دار پسندیدم :-) @};-
  • شرر عباسي سلام بسيار زيبا بود @};- @};- @};-
  • امین بهاری زاده سلام یاسر خان بسیار بسیار زیبا بود...آفرین... =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
  • امیر غفاری ما یه نسلیم با هزار عقده عقده ی عشق و بوسه و آغوش ذهن شبهامونو قُرق کردن با چراغای تا ابد خاموش آره ما یه نسلیم با هزار عقده خیلی خیلی حال کردم آقا یاسر دمت گرم @};- @};- @};-
  • آزاده ربانی سلام بسیار بسیار عالی آفرین ..بسیار ترانه هاتون زیبا و قوی و استادانه ست .. آفرین. =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
  • حامد حسینی سلام آقا باسر سه تا حس کاملاَ متفاوت رو تو ترانتون تجربه کردم قسمت اول «ما یه نسلیم با هزار عقده/عقده ی عشق و بوسه و آغوش/ذهن شبهامونو قُرق کردن/با چراغای تا ابد خاموش» ببخشید شرمنده اما اصلاَ درکش نکردم وباهاش موافق نیستم قسمت دوم «حسرت اشکمون روون بودن/توسراشیبی یه فریاده/زخم شمشیر نسل های پیش/روی پیشونیامون افتاده» درک می کنم ومی فهممش قسمت سوم «ما یه نسل همیشه سبزیمو/عشقِ آزادی تو وجودمونه/عشق؛ ترجیع هر ترانه ی ما/عشق؛ مضمون هر سرودمونه» خیلی لذت بردم از خوندنش @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
    • یاسر بهبهانی سلام حامد جان. اگه بپذیریم که خیلی از اجبارها و محدودیت هایی که رو نسل ما بوده و هست غیر لازم و حتا مضر بوده درک آرزوهای ناکامی که این نسل داشته و میل به آزادی و عشق که همیشه سرکوب شده تو جامعه ما و به شکل عقده درومده زیاد مشکل نیست.
      • حامد حسینی سلام آقا یاسر با نظرتون موافقم ولی با نظر ترانتون اصلاَ ، بین چیزی که گفتین با چیزی که ترانتون میگه خیلی فاصله وجود داره ترانتون از عقده هایی میگه که از عشق و آغوش و بوسه نشعت گرفته البته عشقی که خودش هم از جنس آغوش و بوسس به نظر من دغدغه و عقده نسلی که می گید آغوش و بوسه نیست @};- با احترام کامل @};-
      • یاسر بهبهانی @};- @};- @};- @};-
  • کوثر عابدی سلام جناب بهبهانی زیباسرودید @};-
  • sepinood pahlevani =D> =D> =D> =D> =D> اقا یاسر واقعا بهتون تبریک میگم توی هر پیچ جاده ی تاریخ دستمون زیر سنگشون بوده پاسخ هق هقای مادرمون قاه قاه تفنگشون بوده ما یه نسل همیشه سبزیمو عشقِ آزادی تو وجودمونه عشق؛ ترجیع هر ترانه ی ما عشق؛ مضمون هر سرودمونه =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- دستام درد گرفت انقد دست زدم!ولی بازم کمه :-)
    • یاسر بهبهانی سلام سپینود خانم. ممنون از تشویقتون. دستتون درد نکنه. یه سری کلماتو مثل باتوم و ...تغییر دادم تو ین ترانه که لحنش کمتر سیاسی و بیشتر ادبی بشه. ولی تا حدی منظورمو رسوندم. @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
      • sepinood pahlevani تا حدی نه اقا یاسر کاملا منظورتونو رسوندین :-) @};- @};- @};- @};-
      • یاسر بهبهانی خوب خدا رو شکر @};- @};- @};- @};-
  • محسن یاران @};- @};- @};-
  • ناهید ملکی سلام @};- @};- @};- @};-
  • حمیدجان بزرگی ما یه نسل همیشه سبزیمو عشقِ آزادی تو وجودمونه عشق؛ ترجیع هر ترانه ی ما عشق؛ مضمون هر سرودمونه =D> =D> =D>
  • مهشاد نورالسنا حسرت اشکمون روون بودن توسراشیبی یه فریاده زخم شمشیر نسل های پیش روی پیشونیامون افتاده @};- @};- @};- سلام آقا یاسر عزیز مثل همیشه واقعاً از خوندن ترانتون لذت بردم @};- @};-
  • وحیدی(سورمه) سلام آقای بهبهانی باز هم مثل همیشع زیبا ما یه نسلیم با هزار عقده عقده ی عشق و بوسه و آغوش ذهن شبهامونو قُرق کردن با چراغای تا ابد خاموش آفرین به این همه احساس لایک4 تقدیمتون =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
    • یاسر بهبهانی سلام نسترن خانم. مرسی از حضورتون. کار خلیج فارستون به کجا رسید؟ @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
      • وحیدی(سورمه) هنوز روش کار نکردم مشغول نوشتن یه ترانه ی دیگه بودم اما ترانه ی بعدیم احتمالا در همین ارتباطه
  • ناهید سلیمانی سلام آقا یاسر راستش این ترانتو دوس نداشتم .شاید به ترانه های عاشقانت عادت کرده بودم 8-> :-/ @};-
    • یاسر بهبهانی سلام ناهید خانم. راستش این ترانه هم عاشقانه هست. ولی از زاویه اجتماعی سیاسی حسرت نسلی که عاشق عشقه و اسیر محدودیت های تحمیلی هست رو بیان میکنه. @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
  • نيما سكوت توی هر پیچ جاده ی تاریخ دستمون زیر سنگشون بوده پاسخ هق هقای مادرمون قاه قاه تفنگشون بوده درود یاسر جان خیلی عالی بود لذت بردم حرف دل همه رو زدی رفیق @};- @};- @};- @};- @};- @};- =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> لایک سوم تقدیمت
    • یاسر بهبهانی سلام نیما جان. مرسی از حضورت. البته دوستانی تو آکادمی داریم که زیاد با سبز ها میونه ی خوبی ندارن. برای اونها هم احترام قایلیم. @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
  • عباس مقدم درود یاسر عزیز یکی از بهترین ترانه هایی بود که ازت خوندم و واقعا به ذوق و احساست افرین میگم دوست من قطعا لایک @};- @};- =D> =D> @};- @};-
    • یاسر بهبهانی سلام عباس آقا. ممنونم ازتون. درد دلی بود از محدودیت های نسلی که آرزوهاشو تو خودش کشته و حسرت آزادی به دلش مونده. به قول شما من که رفتم ولی بفهم اینجا چاردیواری شم اختیاری نیست @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
  • مسعود حسنی =D> =D> =D> =D> =D> حسرت اشکمون روون بودن توسراشیبی یه فریاده زخم شمشیر نسل های پیش روی پیشونیامون افتاده @};- @};- @};- @};- @};- ما یه نسل همیشه سبزیمو عشقِ آزادی تو وجودمونه عشق؛ ترجیع هر ترانه ی ما عشق؛ مضمون هر سرودمونه @};- @};- @};- @};- @};- آقای بهبهانی با این ترانه اشکمو در آوردید ... درود به شرفت برادر سبز باشی تا همیشه @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-