معظلی به نام کپی رایت یک ترانه در کشور
گرد آورنده :امیرعلی تاج
در بازار سود آور موسیقی جایگاه ترانه سرا کجاست ؟
سالانه بیش از ۲۵۰۰آلبوم موسیقی مجاز و غیر مجاز تکثیر میشود در چند درصد حقوق مولف و ترانه سرا رعایت میشود ؟
سرقت ادبی چیست ؟
مرجع رسیدگی به حقوق این قشر از هنرمندان کجاست ؟
ترانه هایی که با تغییرات جزئی از صاحبان اثر سرقت ادبی میشود
و در نهایت تاسیس نهاد های نظارتی قوی و یا صنفوف این قشر زخمت کش و هنرمند چه الزامی دارد و میتواند جوابگوی حقوق مادی و معنوی ترانه سرایان باشد ؟
اینها سوالاتی است که هنوز بی پاسخ مانده و باعث سوء استفاده های مکرر از ترانه های این عزیزان را فراهم آورده است .
رعایت حقوق مولفین بالاخص ترانه سراها
رعایت حقوق موئلفین یک اثر زیر عنوان «رعایت حق کپی رایت» مهمترین رکن در فعالیت حرفهای فرهنگی-هنری به حساب میآید که متاسفانه در کشور ما بعضا تخلفهایی در این زمینه صورت میگیرد و حقوق مادی و معنوی صاحبت یک اثر هنری پایمال میشود و پیگیری قانونی آن نیز به تنهایی برای یک هنرمند بسیار سخت است. بازار موسیقی و ترانه نه تنها از این معضل استثناء نیست، بلکه از جمله شاخههای هنری است که همواره معضل عدم رعایت حق کپی رایت گریبانگیر آن بوده به خصوص برای ترانهسرایان و آهنگسازان که کارشان تولید محتوایی هنری برای یک اثر موسیقایی است. این مشکل شاید بیشتر از این موضوع نشأت میگیرد که به خاطر آشوب بازار موسیقی ایران، رقابت جای خلاقیت را گرفته و همچنین قوانین در حوزه رعایت حق کپی رایت بازدارندگی لازم را برای جلوگیری از سرقت هنری و یا عدم رعایت حقوق معنوی صاحب اثر ندارد؛ در همین رابطه به یکی از ترانهسرایان نام آشنا که امروز لقب خنیاگری را نیز به دوش میکشد به گفتگو نشستیم. اهورا ایمان را همه با آثار درخشانی که با محمد اصفهانی، احسان خواجهامیری و دیگر خوانندههای موسیقی پاپ داشته است میشناسیم. گفتگوی خبرنگار موسیقی ایرانی با اهورا ایمان به شرح زیر میباشد:
تعریف شما از رعایت حق کپی رایت یک ترانه چیست؟
کپی رایت حق یک مولف از خلق اثر هنری یا ادبیاش است. حقی که نمیشود از کسی به کس دیگر منتقلاش کرد. همانطور که نمیتوان حق پدر و مادری را از فرزندی به پدر و مادری دیگر منتقل کرد!
تفاوت رعایت حق کپی رایت یک اثر در ایران و خارج از ایران به چه صورت است؟
این تفاوت، تفاوت چشمگیری است؛ ما متاسفانه هیچگاه به ‘قانون جهانی کپی رایت’ نپیوستهایم چون ظاهرا پیوستن به این قانون، به نفع بعضی از افراد نیست! همانطور که میبینید، ما فیلمها و سایر آثار هنری کشورهای دیگر را بدون اجازهی آنها دوبله و منتشر می کنیم در حالی که ما قانون رعایت حق کپی رایت را در دههی ۴۰ داشتیم. به طور مثال چند سال پیش دیدم که بدون اجازهی من یکی از کاندیداهای محترم مجلس، قسمتی از یک ترانهی من (دست به دست من بده،پا به پای من بیا) را شعار سیاسی خودشان کردند! چندی بعد هم دیدم که یکی از روزنامههای سراسری،که منادی فرهنگ و اخلاق باید باشد، همین ترانه را بدون اجازهی من با تیتر و اندازهای بزرگ روی بیلبوردهای شهر نصب کرده است بدون اینکه کوچکترین اجازهای از من گرفته باشد در صورتی که این افراد باید پایبندترین به این قوانین باشند و خیلی دیگر از ترانههای من مثل «سلام آخر»، «مرو ای دوست»، «خورشید فردا» و…که از آنها استفادههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی برده شد و از من اجازهای گرفته نشد.
برخی تصور میکنند از یک ترانهسرا، که موئلف یک اثر است، نباید اجازه گرفت و باید از کسی که ترانه را اجرا کرده اجازه گرفت! ولی این موضوع را در نظر نمیگیرند که خواننده فقط برای یک بار اجرا اجازهی آن ترانه را دارد و این حقوق معنوی ترانهسرا است که باید برای چنین کارهایی حقوق مادی و معنوی یک ترانهسرا را بپردازند که متاسفانه این کار را نمیکنند و ما هم هیچ پناهگاهی در مقابل این معضل نداریم.
بعضأ خوانندهها حقوق ترانهسرا را رعایت نمیکنند و ترانهسرا هم در برابر این اقدام سکوت آنها میکند؛ آیا این سکوت خوانندهها را برای انجام این عمل که خلاف رفتار حرفهای در بازار موسیقی است جسورتر نمیکند؟
خوانندههای ما خودشان از این موضوع شاکی هستند که رعایت حق کپی رایت وجود ندارد اما این در حالی است که این بی قانونی از خودشان نشأت میگیرد! یعنی خوانندهها یک بار هزینهی ناچیزی را در برابر یک ترانه پرداخت میکنند و تا آخر عمر از این ترانه پول در میآورند و کنسرتهای متعدد با این ترانهها اجرا میکنند ولی یک بار هم آهنگساز و ترانهسرا را در این سود خود سهیم نمیکنند و جالب اینجا است که همین آقایان، شاکی میشوند که قانون رعایت حق کپی رایت، رعایت نمیشود! من از این دوستان میپرسم که آیا خود شما کپی رایت و حقوق همکارانتان را رعایت میکنید که چنین توقعی دارید؟
و در جواب اینکه چرا ترانهسرایان سکوت میکنند هم باید بگویم که متاسفانه ترانهسرایان شجاعت دفاع از حقوق مادی و معنوی خودشان را ندارند و بسیار ‘محافظهکار’ شدند به این دلیل که اگر به دنبال حقوقشان باشند، آقایان خواننده هم آنان را کنار میگذارند و از شخصی دیگری ترانه میگیرند و ترانهسرا برای اینکه به دست فراموشی سپرده نشود، تن به این سکوت میدهد و استثمار میشود و تا آخر عمر آن خواننده از این سکوت، سود کسب میکند و آهنگساز و ترانهسرا هم حقی از این سود ندارند چون ترانهسرایان مدعی ما تن به استثمار برای فراموش نشدن میدهند و من متاسفم برای افرادی که خودشان را منادی فرهنگ و هنر کشورشان میدانند و حاضر نیستند که از حقوق خودشان حتی دفاع کنند.
در کشورهای آفریقایی، اروپایی و آسیایی و حتی همین کشورهای همسایه ما، این قانون وجود دارد که مولف وقتی کاری را خلق میکند و این کار موفق میشود، تا آخر عمر از این موفقیت بهرهمند است اما در کشور ما تنها کسی که از این موضوع بهرهمند میشود خود خواننده است.
مثل اینکه در بعضی از کشورها ترانه برای مدت محدودی به یک خواننده واگذار میشود درست است؟
بله؛ ظاهرا شکلهای مختلفی هم دارد و طبق قانون وقتی اثری به خواننده واگذار میشود، در هر بار اجرای آن اثر، چه در کنسرت و چه تر رسانه، مبلغ و درصدی به عنوان حق مولفین آن اثر به آنان پرداخت میشود و این اثر هیچگاه تا آخر عمر در مالکیت آن خواننده و یا شرکت تهیهکننده نیست و موئلف، همیشه مالک اصلی اثری که خلق کرده است میباشد اما در کشور ما، وقتی ترانهای واگذار میشود، خواننده فکر میکند که این اثر برای همیشه در اختیارش است و هیچکس اجازهی استفاده از آن اثر را ندارد ولی در اصل این چنین نیست و مولف حق دارد اثر خودش را به خوانندهی دیگری واگذار کند.
شما به همین دوستان خوانندهی ما نگاه کنید که خیلی اوقات یک اثر به دستشان میرسد که مثلا ترانهی خوبی دارد و ملودیاش خوب نیست یا بالعکس و خیلی راحت ملودی یا ترانه را حذف میکنند و به آن شکل که خودشان دوست دارند، اثر را دستکاری میکنند و این یعنی خود آنها هیچ پایبندی به رعایت حق کپیرایت ندارند و یا خیلی اوقات اثری را از قدیم بازخوانی میکنند بدون اینکه حتی از مولف این آثار اجازه بگیرند و با این کار رعایت کپی رایت را به صورت آشکار زیر پا میگذارند.
متاسفانه قوانین نشر در کشور ما رسا و گویا نیست و اگر این قوانین گویا بود هر فرد به خودش این اجازه را نمیداد که آثار دیگران را بدون اجازه بخواند یا بفروشد یا از آن استفادهی تبلیغاتی کند و یا حتی از آثار دیگران بدون اینکه حتی یک ریال هم برای این موضوع پرداخت کند، استفاده نماید و متاسفانه این ‘ظلمی’ است که خوانندههای ما به موئلفین محتوای هنری یک اثر میکنند و با این حال دم از قانون گرایی هم میزنند و من نمیدانم که قانون فقط مختص معدودی از جامعهی هنری است یا همه!
نقش ارشاد را در پیگیری شکایات مربوط به عدم رعایت حق کپی رایت چطور میبینید؟
حقیقتأ من خودم آنقدر از این موضوع نا امیدم که چند باری که آقایان از شعر من استفادههای نابهجا کردند، برای پیگیری از طریق ارشاد دنبالش نرفتم و ظاهرا در ارشاد قانونی نیست که از این موضوع حمایت کند.
ای کاش کمیتهای در وزارت ارشاد به وجود آید که حامی تمام حقوق مولفین باشد. مگر یک موئلف در طول عمرش چند بار میتواند یک شاهکار خلق کند؟ ما در کشورهای دیگه میبینیم که اگه یک موئلف چند اثر ماندگار داشته باشد، از لحاظ مادی تا آخر عمر بیمه میشود و من خودم را مثال میزنم که اثر «مرو ای دوست»، «سلام آخر»، «باران که میبارد»، «میم مثل مادر»، «دلم گرفت» و چند ترانهی موفق دیگر را سرودم ولی هنوز بابت اجرای این آثار پس از آلبوم، یک ریال هم به من پرداخت نشده و حتی به من نگفتهاند که حتی در کنسرتشان حضور بیایم و فقط یک بار بابت این ترانهها یک مبلغ ناچیز گرفتهام ولی خوانندهها از اجرای این آثار درآمدهای سرشاری دارند و هیچگاه هم یاد مولف آن آثار نیستند.
نه فقط ترانهسرایان، آهنگسازان هم گرفتار این معضل هستند و به نظر من در مورد وزارت ارشاد باید فکری برای دفاع از حقوق مولفین کند و کمیتهای تشکیل دهد تا ما هم این قدرت را داشته باشیم که پیگیر حقوق آثارمان باشیم تا کسی از سکوت ترانهسرایان ما سوءاستفاده نکند.
اغلب ترانهسرایان کشور ما مجبورند در کنار خلق آثار درخشان، تن به کارهای اصطلاحا ‘روتین’ هم بدهند و به همین دلیل است که ترانههای ما آنقدر پایه و مایه ندارند و ترانهی ما آنقدر که لازم است قوت نمیگیرد و رشد نمیکند چون ترانهسرا مجبور است که دائم در حال تولید ترانه باشد و هیچوقت از تولیدش دستمزد کسب نمیکند و تنها یک باردستمزد میگیرد تازه آن هم اگر بتواند بگیرد و هر چقدر هم که آن کار موفق و ماندگار باشد، برای بار دوم دستمزدی نمیگیرد و تا وقتی که کپی رایت رعایت نشود، ترانهسرایی ما ‘درجا’ خواهد زد!
به نظر شما راه حل این مشکل چیست؟
ترانهسرایان باید دور هم جمع شوند و یک انجمن صنفی را تشکیل دهند و کسانی که عضو آن میشوند، این قانون را در نظر بگیرند که ترانه به شرطی واگذار کنند که از سود آثارشان برای همیشه بهره مند باشند و این راه هم شرعی است و هم قانونی؛ البته نباید افرادی پیدا شوند که برای ‘خودشیرینی’ این قانون را دور بزنند و اگر این اتفاق بیافتد، ترانهسرایی در کشور ما به سمت حرفهای شدن پیش میرود.
برای تشکیل این صنف باید چه اقداماتی و توسط چه کسانی انجام شود؟
خب برای تشکیل این صنف، افرادی باید همت کنند و پا پیش بگذارند. ما تا به حال چندین بار با ترانهسرایان موفقی مثل افشین یداللهی، عبدالجبار کاکایی، محمدعلی شیرازی، محمدعلی بهمنی و… جلسه گذاشتیم و صحبت کردیم که این اتفاق بیافتد اما این موضوع ممکن نشد تا «کانون ترانهسرایان» بخشی از «انجمن موسیقی» شود و متاسفانه از این اقدامات حمایت نشد و همواره این جلسات ناکام ماند. مثل اینکه در این میان ‘دست هایی در تلاشاند’ که از این اتفاقات جلوگیری کنند چون درصد کمی از سود سرشار آنها با شکل گرفتن چنین اقدامات مهمی، از بین میرود و البته اعتراف میکنم که درصدی از این ناکامیها مربوط به ناتوانی ترانهسرایان در گردهمایی است و متاسفانه ترانهسرایان همانطور که در نگاهشان به ادبیات و ترانه اختلاف نظر دارند، در انجمن صنفی هم این موضوع بی تاثیر نیست و باعث میشود که دور هم جمع نشوند و اگر این اتفاق میافتاد و مانند سینما و یا حتی مشاغل غیر هنری عضو صنف بودند، خیلی از مشکلات حل میشد و البته این موضوع باید از طرف مسئولین هم حمایت شود تا به نتیجه برسد چون ظاهرأ پذیرفتن اینکه موسیقی جزئی از هنر این مملکت است کار آسانی نیست!و این قصه سر درازی دارد وهمچنان خیلی از آثار ترانه سرایان عزیز با کمی دست کاری و جابجایی ارکان عملا سرقت شده و دست ترانه سرا هم به جایی بند نیست به غیر تعدا د محدودی که از جایگاه محکمی در این قشر برخوردارند مابقی عزیزان ترانه سرا که کم هم نیستند از این مقوله بی نصیب نیستند و این جای بسی تامل و نگرانی در مورد حقوق ضایع شده این عزیزان را دارد که در نهایت با ایجاد صنف . و اتحادیه های مربوطه شاید تا حدودی جلوی این معظل گرفته شود و جلوی این قبیل معضلات گرفته شود .
به امید آن روز
گردآورنده :امیر علی تاج