"جدایی"

داری به سمت درّه می سُرّی
از سرعت سُرخوردنت کم کن
سرخوردگی هاتو بپوشونو
جاپاتو توو این خونه محکم کن

بیرون تگرگه برفه بورانه
چتر خیالات تو کافی نیست
چیزی بجز حسرت تووو تقدیرِ
این جاده های انحرافی نیست

فکر جداییمون مث اینه
که عضوی از اعضامو بردارن
از پای قولای قشنگ ما
ته مونده ی امضا تو بردارن

فردای بی عشقو تصور کن
تصویر این مخروبه رنگی نیست
باور کن اینو وقتی تنهاییم
دنیای ما جای قشنگی نیست

من از غرورم مایه می ذارم
تقصیرهاتو پای من بنویس
حتی بخوای تو درّه همراتم
سُر می خورم بات با چشای خیس

https://www.academytaraneh.com/86629کپی شد!
913
۵۷