پلاک
دو تا شقایق دو رفیق
که ریشه هاشون محکمه
واسه زمین خوردنشون
هزار تا ترکشم کمه
دو سروِ دلداده و پاک
قصۀ مردِ بی پلاک
رفیق و ناموس و وطن (دیالوگ ماندگار مهدی فتحی در فیلم اعتراض.روحش شاد ویادش گرامی)
غیرتِ لاله هایِ خاک
وقتی که هم قسم شدن
نذارن حتی یه وجب
از خاک ما جدا شه و
بیفته زیر پای شب
یهو صدای انفجار
به گوشِ آسمون رسید
دستِ خزونِ روزگار
چندتا از اون گُل هارو چید
ترکشا مثل مروارید
تو قلبِ پاکشون نشست
ساقۀ لاله های دشت
زیرِ هجومِ شب شکست
*****
یه ندایی تویه قلبم
میگه تو همیشه هستی
ریشه هات هنوز تو خاکن
همۀ زخماتو بستی
راهِ من ازت جدا نیست
جایِ پات مونده رو خاکم
پامو جایِ پات میذارم
رویه قلبمه پلاکم
ما همه فکر بهاریم
تو رو از خاک در میاریم
گُلُ با گلاب میشوریم
تو رو باز تو خاک میذاریم
همۀ دنیا میدونه
ریشه هات زدن جوونه
سروی که شکفته از تو
شده حالا……مردِ خونه
کار سختی بود برام که ترانه بذارم.اینقدر ترانه های خوب تو آکادمی دیدم که اعتماد به نفسم پایین اومد.از اساتیدِ اکادمی معذرت میخوام که جسارت کردم.فقط خواهشم از اساتید اینه که اگه ترانم ارزش نقد داره لطفاً خیلی جدی نقدش کنین و مثل کار اولیا باهاش برخورد نکنین.ممنون.جسارت منو ببخشید.