((عشق وجنون))
ممنون که باهام تا تهه بیراهه رفتی
هیچ وقت نذاشتی حس کنم تنهاترینم
من باورت کردم،همون وقتی که گفتی
توو چشم تو، زیباترین وبهترینم
اونروزها من دختری غمگین و تنها
اما تو غمها مو به دست باد دادی
گفتی که باید پر زد از دیوار زندون
راهه فرار از خونه مونو یاد دادی
رفتیم دور از قید وبندای زمونه
خوش بگذرونیم این دو روز زندگی رو
بی آشیونو دربدر بودیم اما
من دووست داشتم با تو این درموندگی رو
روزای شیرین و طلائیمون گذشتن
احساس کردم کم کم از هم دور میشیم
گفتم خیالی نیست،غم هر چی که باشه
ما دست توو دست هم که باشیم،زور میشیم
ممنون که دستت رو توو دستم دادی اما
توو دست دیگه م لوله ی وافوور دادی
من نه،نگفتم چون تو میخواستی کشیدم
دشمن نبودی،اونو بی منظور دادی!
کم کم توو دام اعتیاد افتاده بودیم
تو میکشیدی و من اما ترک کردم
گفتی: نمیشه نئشگی با جیب خالی
باید تو هم کاری کنی!…من درک کردم
یادم نمیره اونشب سرد زمستون
وقتی که واسم مشتری آورده بودی
(لطفا حلالم کن)آخه تنها یه لحظه
من آرزو کردم که کاشکی مرده بودی
هر شب تو غرق دود و افیون بودی و من
روزی رسونه شوهری معتاد بودم
همبستری با گرگها بد بود.. اما
با شادیای بعده نئشت، شاد بودم
افتاده بودم توو سراشیبه تباهی
رنگ گلای زرد مردابی گرفتم
اونقدر با عشقه تو و پای تو موندم
تا آخرش یکروز (اچ آی بی )گرفتم
وقتی بهت گفتم گلووتو بغض پیچید
از مهربونیهات…اما کم نکردی
اونروزهای آخرو یادم نمیره
ممنون که باهام موندی و ترکم نکردی
پلهای پشته سر رو ویرون کرده بودم
اما پشیمون نیستم ای بهترینم
وقتی توو تابوتم میذاری شاد باشی
(هرگز نمیخوام اشک چشماتو ببینم)
………………………
ممنون که حالا اومدی روو سنگ قبرم
با یار تازت شاخه های گل بذاری
آهسته اونجووری که تنها من بفهمم
میگی:منو قده یه دنیا دووست داری
بازم بیا…اینجا توو قبرستونه تاریک
هر شب یه دختر غرق در رویای عشقه
حتی توو آتیشه جهنم بااز میگه:
(از خود گذشتن معنیه والای عشقه)
…………………………………………………………
این یک کارقدیمی بود که خودم به شخصه خیلی دوستش دارم