عشق خوابیــــده … !
تو خونه ای که عشق خوابیده ، هر جور میشد زندگی کردیم
امروزه ما مثل یه کابوسه ، باید به روز قبل برگردیم
از گریه های هم نمیترسیم ، با خنده های هم نمیخندیم
این خونه بی احساسو دلگیره ، وقتی پر از تنهایی و دردیم
عشقی که بین ماست خوابیده ! هر شب براش لالایی میخونیم
دنیای ما اندازه ی هم نیست ما هر دومون خوب اینو میدونیم
با هم ولی از هم جدا بودیم این بدترین احساس دنیا بود
یک عمربا همدیگه جنگیدیم غافل از اینکه عشق اینجا بود !