"سنگ و شیشه"

واسه من معنی دوستی
مث یه دریا عمیقه
تو نفهمیدی کی دوسته
کی یه دزد نا رفیقه

تو نفهمیدی چه حسی
دلیل یخ بستنم بود
عشق من روح تو بود و
عشق تو لمس تنم بود

لبمو آلوده کردی
با لبای پر دروغت
برو با یه نقش تازه
توو نمایش شلوغت

رد شو و بمون همیشه
توو توهم زرنگی
رد پاتو پاک کن از روو
فرش قرمز یه رنگی

تو یه بغض کهنه ای توو
گلوی زندگی من
برو و تقصیرو بنداز
گردن سادگی من

لایق اونهمه احساس
کسی مثل تو نمیشه
بسه هرچی فرصتا سوخت
توو جدال سنگ و شیشه

https://www.academytaraneh.com/97758کپی شد!
632
۸
۱

  • مهیا غلامی سلام بر جناب بهبهانی عزیز خوشحالم دوباره اینجا کنار هم گرد اومدن دوستای قدیمی سایت راستش جناب بهبهانی من برخلاف دوستان از ترانه شما خیییلی لذت نبردم و دلیلشم بخاطر انتظاریه که خود شما باعث بالارفتنش شدید و من خیلی بیشتر ازین از شما انتظار دارم . هم در بافت ساختاری ترانه وهم در محتوا./ در ارتباط منسجم بین بندها /در ارتباط طولی ترانه ها تون من کارهای فوق العاده زیبا و قورتمندی از شما خوندم و این باعث میشه همیشه مقایسه ای بخونم کاراتون رو ./ البته از نظر موسیقایی کار ریتمیک و روونی بود اما از نظر تصاویر مختص خودتون و مضمون پردازی های معمول شما ، انتظار منو بر آورده نکرد براتون آرزوی موفقیت همیشگی دارم
    • یاسر بهبهانی سلام خانم غلامی عزیز. منم خوشحالم که آکادمی رو روز به روز در حال بهتر شدن می بینیم و حضور دوستان خوبی مثل شما بیش از پیش دلگرممون می کنه. با شناختی که از سلیقه ی شما دارم می دونم از ترانه ای که تو بروز رسانی بعدی می ذارم "دلشوره" خوشتون میاد. دعوتتون می کنم که میهمان ویژه ی ترانه بعدیم باشید. سپاس از حضور با ارزشتون.
  • احسان ابوالحسنی سلام ... کارتون و خوندم ... توو بند دوم اگه به جای دلیل " علت " بیاید به مراتب بهتر میشه به نظرم / موفق باشید....
  • وحیدی(سورمه) سلام آقای بهبهانی ترانه ی زیبایی ازتون خوندم به سبک خودتون واقعا لذت بردم ولی در بند آخر احساس می کنم بسه هر چی فرصتا سوخت روون خونده نمیشه شاید اگه می نوشتین "فرصتم تموم شدو سوخت "روون تر بود خوندنش البته این نظر شخصیمه و ممکنه درست نباشه بر خلاف نظر آقای شریفی احساس می کنم پایان بندی خوب پرداخت شده و ابهامی وجود نداره البته با عرض معذرت از آقای شریفی
  • علی اصغر شریفی آفرین، کار خوب و با احساسی ازتون خوندم. این قسمت کار رو دوست داشتم: رد شو و بمون همیشه، توو توهم زرنگی، رد پاتو پاک کن از روو، فرش قرمز یه رنگی. --- ولی بنده باز با پایان بندی کارت مشکل دارم و برام ابهام داره: لایق اونهمه احساس، کسی مثل تو نمیشه. >> به نظر بنده دیگه کلمه "لایق " اینجا حضورش اشتباه هست، با توجه به خطهای قبلی کارت و استفاده از کلماتی مثل : زرنگی و دروغ و.... اگر میگفتید که فکر میکردید که لایق بوده و حالا دیگه نیست این ابهام خب برطرف میشد ولی شما اشاره به اون فکر کردن اشتباه و تصور غلط نمیکنید. مستقیم میگید: لایق اونهمه احساس کسی مثل تو نمیشه. >> انگار که اون لیاقته هنوز هم هست. اینجا کنایه و تیکه هم بنده حس نمیکنم که بگیم خب منظورتون از نوشتن این مصراع این بوده. البته مگه اینکه منظورتون از کلمه "احساس" کلا چیزی دیگه بوده و بنده بد برداشت کردم. ------------ *موفق باشید*
    • یاسر بهبهانی سلام جناب شریفی عزیز. ممنون از وقتی که به ترانه من اختصاص دادید. در مورد ابهامی که فرمودید فکر می کنم با کنار هم قرار دادن مصرع های مختلف مثل حل کردن پازل به همون نتیجه ای که فرمودید می رسیم که فکر می کرده طرف لایق این احساس و عشق هست ولی متوجه شده اشتباه کرده و سرخورده شده. منظور از سنگ دل معشوق و شیشه دل عاشق هست و ارتباط عمودی رو سعی کردم تا آخر کار حفظ کنم. بازم ممنون بابت توجه و نظرتون.