مردابِ درد

من اون ماهی ام توی مرداب درد
که صدمرتبه طعم مرگ و چشید
پس و پیش دنیاشو هی گشت وگشت
ولی هیشکی همدرد قلبش ندید

میبینم که حتی همین برکه هم
شبا عکس ماه و بغل میکنه
چه رازی تو آغوش یه عاشقه
که تلخیِ عشقو عسل میکنه؟

صدام گم میشه تو سیاهی شب
تو تابوت بی خوابی غلت میخورم
کسی همصدای دل من نبود
دل از هرکی و هرچی هست میبرم

هزارساله میخوام به هر راهی شد
به زندون تنهایی عادت کنم
نمیشه… نمیشه… نخواید که دیگه
به دنیای بی عشق قناعت کنم

من اون ماهی ام توی مرداب درد
تو ماهی که درگیر تحریممی
نخواه ماهی بودن رو انکار کنم
خودت گفتی تو عشق تسلیممی

https://www.academytaraneh.com/93900کپی شد!
1440
۵۸
۲

درباره‌ی مائده نجفی

فردا شاید بروم و به این زودی برنگردم فقط آب تنگ ماهی را عوض کن و هر وقت قهوه خوردی از یاد نبر ته فنجانت را نگاه کنی نیستم ، اما قرارمان را فراموش نکن هرگز بی من فروغ نخوان یکی از همین روزها دوباره به رویایت باز خواهم گشت با گیسوانی خوشبخت تر از پیش maedehnajafi424@yahoo.com

  • حامد حسینی سلام ......چه کردید عالیه..... .......به امید بهترین ها.....گل/
  • بانوی ترانه های عاشقانه-ژیلاقنبری سلاااااااااام بر مائده عزیز و دوست داشتنی و هنرمندددد.چطوری خانوم؟واقعا غوغا کردی با این ترانه های زیبا.من که لذت بردم
  • میترا باقری سلام مائده جان. لطیف و شاعرانه . لذت بردم. موفق باشی عزیزم
  • محمد قربانپور سلام خانم نجفی.بسیار زیبا...
  • حمزه عليزاده سلام ... خوب بود ها ...(_:
  • حسين عباسي بائي میبینم که حتی همین برکه هم شبا عکس ماه و بغل میکنه چه رازی تو آغوش یه عاشقه که تلخیِ عشقو عسل میکنه؟ بسیار زیبا لذت بردم سلام مائده بانو لایک
  • delaram motevaliyan khalaghiyateono dos dashtam afari
  • محمد قاسمی سلام و درود بانو نجفی. کار زیبا و قابل تحسیی بود.آفرین. حالا دیدید استاد کیه؟ اصلا اهل ایرادهای عجیب و غریب گرفتن نیستم اما فقط چیزی که به ذهنم رسید اینکه گفتید ماهی تو مرداب ولی بعدش میگید همین برکه... به نظرم تناقض داشت. قسمت نمیشه… نمیشه… نخواید که دیگه... اشکال خاصی نداره فقط یهو ریتم کارتونو بهم میزنه موقع خوندن. پایان کارتون رو هم خیلی متوجه نشدم. اگه یه توضیحی بدید ممنون میشم؟ در نهایت عالی بود. شاد باشید و برقرار.
    • مائده نجفی سلام آقای قاسمی گرامی بله دیدم که استاد شمایید :) منم فکر میکنم "همین" حشوه... آره همینطوره...واقعا ممنون از نکته خوبتون درمورد بند آخر یه جمع بندی کلی هست که راستشو بخوام بگم واسه اینکه توی سایت منتشر بشه نزدیک به سه بار ویرایشش کردم. منظورم این بود که نخواه ماهی بودم رو از من بگیری که خودت گفتی تسلیم حرف و خواسته من هستی.شاید کامنتی که درجواب اقای میرزایی نوشتم بند آخر رو بهتر توجیه کنه واقعا لذت میبرم که کامنت شما دوستان خوب رو پای کارم میبینم ممنونم از توجه و محبتتون موفق.....
  • Ali mosavi چه رازی تو آغوش یه عاشقه که تلخیِ عشقو عسل میکنه؟ زیبا بود موفق باشید
  • بابک آرمانی سلام خانم نجفی عالی بود بهتون تبریک میگم . میبینم که حتی همین برکه هم شبا عکس ماه و بغل میکنه چه رازی تو آغوش یه عاشقه که تلخیِ عشقو عسل میکنه؟
  • یسنا امیری سلام مایده جان.یکی از بهترین کارات بود که واقعا دوست داشتم.موفق باشی دوست خوبم
  • فرزاد كشاورز زیبا بود موفق باشید
  • محمد رضا همراهی سلام خانم نجفی کار زیبایی بودولی هنوز به پرداخت نیاز داره اما در کل خوب بود ولی چنتا نکته رو لازم می دونم بهتون یاد آور بشم با اجازتون من تمام کامنت های دوستان رو خوندم اگر از نقد حتی تند بترسید نمی تونید در تورانه موفق بشید باید و اینکه شما بارها اسم آقای رامندی رو آوردید که خود ایشون اصلا هیچ حضوری در این نقد ها و کامنت ها ندارند و فک می کنم بردن اسم به هر نحوی وجهه خوبی نداشته باشه من با مطالعه کامنت های شما فهمیدم که شما در جلسات ایشون ترانه رو یاد گرفتید و فک می کنم خیلی بی انصافی این طوری از ایشون نام ببرید آقای یاری حرف زیبایی می زنند اما حضرت علی می فرمایند : کسی که به من چیزی یاد بده من و بنده خودش کرده و معلم بنده است شما ذکر کردید دوسال در محضر ایشون بودید و این گونه صحبت کردند خیلی بی انصافیه اما حرف من اینه وقتی ایشون حضور ندارند شما حق ندارید راجبشون اون طوری صحبت کنید من بارها پرو فایلتون و خونده بوده بودمخودتون نوشته بودید ترانه را در کارگاه آقای رامندی یاد گرفتم متاسفانه یک سالی نبودم و تازه دوباره فرصت پیدا کردم بیام پس خواهش می کنم این طوری راجب یکی از بهترین ترانه سرایان جوان کشور حرف نزنید که بنده از نزدیک پیگیرترانه هاشون هستم و تازه اصلا ایشون هیچ اظهارنظرری هم نکردند واقعا از شما که اول راهید و این چنین با استعداد بعید می دونستم استاد خودش و مورد نکوهش و توهین قرار بده ممنونم درپایان یه بند از ترانه مرتضی رامندی رو که خیلی دوسدارم براتون می زارم: می گی با خاطره هات کنار بیا من و از آرزوهات کنار بذار فراموشم کن و بین من و این خاطرات گم شده دیوار بذار می گی از تو بگذرم به سادگی مثه تو ساده قضاوت بکنم پا روی غرور خستم بذارم به نبودن تو عادت بکنم می گی رو احساسی که به تو دارم چون هنوز یکطرف است پا می زارم حالا که وابستتم تازه می گی حس وابستگی شو دوس ندارم ترانه : مرتضی رامندی
    • مائده نجفی سلام آقای همراهی منو آقای رامندی درباره این ماجرا به صورت مفصل صحبت کردیم و دیگه مسئله تموم شده محسوب میشه البته این بحث کاملا شخصی بود و خانم صادقی کار درستی نکردن که مسائل شخصی رو اینجا مطرح کردند این بحث سر استاد بودن یا نبودن آقای رامندی نبود وگرنه هرکسی که من رو میشناسه میدونه من نزدیک به سه سال هست توی جلسات ایشون شرکت میکنم..موضوع چیز دیگه ای بود که به نظرم صلاح نیست اینجا عنوان بشه به هرحال خوشحالم که کارمو خوندید من هم این ترانه آقای رامندی رو خیلی دوست دارمو ممنون که به اشتراک گذاشتید موفق باشید
  • حمزه عليزاده سلام ... قشنگ بود ... نخواه ماهی بودن رو انکار کنم
  • حسین میرزایی سلام خانم نجفی کار قشنگ و بااحساسی بود معلومه روش فکر شده بود، رو روایتش و تعابیرش تهییج و احساس به نظرم المان خیلی مهمیه برای ترانه که ترانه ی شما این ویژگی رو تا حدود زیادی داشت اما یه جاهاییشو می شد بهتر نوشت، یعنی تالیف و پرداخت کار بعضی بندها به خوبی بقیه بندها نبود: نمیشه… نمیشه… نخواید که دیگه من اون ماهی ام توی مرداب درد تو ماهی که درگیر تحریممی نخواه ماهی بودن رو انکار کنم خودت گفتی تو عشق تسلیممی قاعدتا ماه از ماهی چنین چیزی نمی خواد که به دنیای بی عشق قناعت کنه و ماهی بودنشو (خودشو) انکار کنه، چون ماه و ماهی نقش عاشق و معشوق رو دارن. شاید معشوق از عاشق بخواد که همچین کاری انجام بده ولی عاشق از معشوق به دلیل عشقش هیچوقت چنین درخواستیو نداره پس اگه ماهی تنهایی و تحریم رو انتخاب کرده، انتخاب خودشه نه چیزی که ماه ازش بخواد. با این حساب این بندتون به نظر خوب نمیاد. چون یه جورایی اشاره به بدیهیاته. من اگه جای شما بودم، با توجه به روایت ترانه، از زبان ماه این کارو می نوشتم، نه ماهی. واسش دلایل زیادی دارم که وقت توضیحشو ندارم (ببخشید) و همینطور جای شما نیستم :)) موفق باشید
    • حسین میرزایی ببخشید، من نقش ماه و ماهی رو یه لحظه اشتباه کردم، این ماهه که معشوقه و ماهیه که عاشقه با این وجود فکر کنم صحبتام اشتباست :))) خسته م گویا :))
      • مائده نجفی سلام آقای میرزایی هنرمند خوبید آقا؟ منتظر نظرتون بودم خیلی خیلی مچکرم از لطفتون واقعا نقدهاتون رو دوست دارم خسته نباشید :)))) شاید موضوع ماه و ماهی واسه من یه مقدار شخصی باشه ولی خوب از پسش براومدم و همزمان تونستم معنی عام رو به مخاطب برسونم و از این بابت خوشحالم اون بند و این قسمت هم حتما باید ویرایش کنم هول هولکی شد! ممنون که کارامو دنبال میکنید دوست من(گل) موفق....
  • ناهید سلیمانی سلام گلم یه مدت گرفتار بودم نتونستم ترانه هاتو بخونم این همه پیشرفت قابل ستایشه . واقعا عالی بود همه قسمتاشو دوس داشتم احسنت.
  • شبنم صادقی سلام هنوز تو وزن خیلی کار دارید دوست من بهتر روی وزن و سیلاب بندی کلمات بیشتر کار کنید من احساس می کنم باید به جای همیشه تعریف اکثر کم و کاستی های ترانه روهم گفت. معلومه زیاد مطالعه می کنید چون اکثر بند هاتون و قبلا از ترانه سرایان دیگه شنیدم یه جورایی شما فقط بندهارو عوض کردید این بندرو من هم ترانه روزبه بمانی و هم در ترانه مرتضی رامندی به شکل دیگه دیدم میبینم که حتی همین برکه هم شبا عکس ماه و بغل میکنه چه رازی تو آغوش یه عاشقه که تلخیِ عشقو عسل میکنه؟ کاش یکم بیشترتو جلسات ادبی شرکت کنید تا این ایرادها برطرف بشه هرچند بعید می دونم لازم می دونم بگم در بیت زیر نمیشه… نمیشه… نخواید که دیگه به دنیای بی عشق قناعت کنم کلمه نخواید خیلی صغیره اصلا نشسته کلمات رو صرفا برای پر کردن وزن نیاریدبهموسیقی و لطافت کلمات نیز تجوه کنید. ممنونم دوست جویای نام من
    • مائده نجفی سلام خانم صادقی از کسی که الگوش ترانه های آقای رامندی باشه به جز این هم انتظار نمیره ولی حتما بهتون گفتن که نقد باید دور از غرض شخصی باشه شما وقتی چیزی رو میگید بایددلیل و سند بیارید من توی جلسات معتبر و با حضور اساتید حرفه ای شرکت میکنم اتفاقا آقای رامندیتون هم جویای حال ترانه های من هستن باهاتون مخالفم و ممنون از وقتی که صرف ترانم کردید
      • شبنم صادقی سلام یعنی شما الگوتون آقای رامندی نبود من یادم قبلا می نوشتید ترانه رو در کلاس های آقای رامندی فرا گرفتم مگه تا دیروز الگوتون آقای رامندی نبود؟ می تونم بپرسم الفبای ترانه رو چه کسی به شما یاد داد؟ چه کسی وزن و عروض رو به شما یاد داد؟ می تونم بپرسم چه کسی به شما کتاب می داد تا مطالعه کنید و بادنیای ترانه آشنا بشید؟ می تونم بپرسم چه کسی به شما قافیه رو یاد داد؟ آیا کسی غیر از آقای رامندی بود؟ فک کنم برای آقای رامندی صحبت های شما جالب و شنیدنی باشه این جمله تون و اگه به حساب نمک نشناسی نذارم در حقتون ظلم کردم جمله ای جالب بود: از کسی که الگوش ترانه های آقای رامندی باشه به جز این هم انتظار نمیره مگه کم در حق شما لطف کردند؟ چه انتظاری از آقای رامندی داشتید تا الآن شده از شما تو آکادمی حرفی بزنند و حتی ترانه هاتون و نقد کنند شده آیا حرفی و توهینی به ترانه و شخصیت شما بکنند که شما به صراحت به ایشون توهین می کنید امید وارم دوستان هم ترانه ای به این حرف من رسیده باشند که اخلاق در کنار هنر زیباست موفق باشید
      • مائده نجفی سلامی مجدد در جواب سوالاتون باید بگم دست آقای رامندی درد نکنه! درضمن این بحثا اصلا به "شبنم صادقی" مربوط نمیشه برام خیلی جالبه کسی که من نمیشناسمش اینقد خوب و دقیق منو میشناسه و بازهم اینو مدیون الطاف بیکران آقای رامندی هستم که خداروشکر کاری جز غیبت کردنِ من ازشون برنمیاد...انقدر هرجا نشستن حرفِ منو زدن که مشهور شدم :))) ببینید خانوم صادقی یا بهتره بگم آقای رامندی!! شما بهتره به جای اینکه برای من حاشیه درست کنید سرتون به کار خودتون گرم باشه چون مطمئنن حرفهای زیادی برای گفتن دارم که جاش اینجا نیست و بهتره رو در رو بهتون بگم من دوسال پیش توی جلسات شما شرکت میکردم و خب بخوام منصف باشم توی انجمن شما با ترانه آشنا شدم اما لازم میدونم اینو بهتون بگم که من به یغما هم نگفتم استاد چه برسه به شما چون به قول علی یاری این کلمه خیلی مقدسه...حالا اگه خیلی مایلین میتونین پزمو بدین :))) من اصلا برام مهم نیست مدت زیادی میگذره که حرفامو بهتون گفتم ولی اگه هنوزم حس میکنید حرفام براتون سنگین بود و البته گرون میتونید به خودم بگید چون این بچه بازیا درخور سن شما نیست و البته جهت اطلاعتون بگم آکادمی جای این صحبت ها نیست موفق......
  • بهزاد صنعتی سلام و درود مائده جان،ترانه زیبایی بود،موفق و پیروز باشی
  • مسعود شاهبازپور سلام منم ک فقط میخونم و لذت میبرم درود
  • یاسر قاسمی سلام مائده از کار قبلیت بهتره ولی از لعنتی بارون دو سه تا پله پایین تره
  • وحیدی(سورمه) سلام مائده ی عزیزم واییییییییییییییییییییییییییی وااااااااااااااای چه کردی خیلی زیبا بود واقعا از خوندن ترانت لذت بردم خیلی زیبا احساستو بیان کردی عزیز دلم آفرین به این احساس
  • سعید دیواندری خیلی زیبا بود خانوم نجفی
  • نرگس حفیظی مائده ی عزیز سلام واقعا هر اثر بهتر از اثر دیگه. توانائیت رو ستایش می کنم. قلمت همیشه توانا و مانا باشه. میبینم که حتی همین برکه هم شبا عکس ماه و بغل میکنه چه رازی تو آغوش یه عاشقه که تلخیِ عشقو عسل میکنه؟ با آرزوی بهترین ها
  • حمزه شربتی سلام خانم نجفی. تصویر این بند شاهکاره دوست خوبم. واقعا بهت تبریک میگم. میبینم که حتی همین برکه هم شبا عکس ماه و بغل میکنه چه رازی تو آغوش یه عاشقه که تلخیِ عشقو عسل میکنه؟
  • alireza salimi میدونی دارم به چی فکر میکنم؟ به اینکه دیر تو رو شناختم.جدی میگم.باور کن. سیر نزولی ترانه هات خیلی خوب بودن.من واقعا بهت تبریک میگم مایده جان.آفرین صدام گم میشه تو سیاهی شب تو تابوت بی خوابی غلت میخورم کسی همصدای دل من نبود دل از هرکی و هرچی هست میبرم
  • علی عزیزی سلام خانم نجفی فوق العاده بود واقعا از خوندنش لذت بردم به نظرم بیت آخر رو می تونید قشنگتر از این هم بنویسید، چون یکی از نقاط کلیدی ترانه ضربه ی نهاییه. یه مقدار این مصرع هم سنگین خونده میشه "نمیشه… نمیشه… نخواید که دیگه". و در مورد مخاطب این بیت حس می کنم باید تجدید نظر کنید چون در بیت آخر مخاطبتون مفرد بوده ولی در این قسمت مخاطبتون رو جمع قرار دادید، کمی از زیبایی کار کاسته. ببخشید زیاده گویی کردم شاد باشید
    • مائده نجفی سلام آقای عزیزی دقیقا باهاتون موافقم چون خودم هم این نظر رو داشتم ولی من آخر این کارو واقعا نمیدونستم چجوری تموم کنم! حتما ویرایشش میکنم با حضورتون و نظراتون بی نهایت خوشحالم میکنید موفق باشید مرسی
  • حمید رحیمی آفرین ترانه هاتون کلمات کلیشه ای نداره و این در تعداد کمی از ترانه سرا ها دیده میشه. خلاقیت یعنی همین و دروی از تکرار. کارتون درسته!
  • محمدحسین آزادواری سلام.نمیشه… نمیشه… نخواید که دیگه به دنیای بی عشق قناعت کنم.....این قسمتش فوق العادس....