"شعور ذاتی"
شاهد احساس من ُ
شاعر لحظه هام تویی
اون که با لحن عاشقش
جون می ده به صدام تویی
رنگین کمون کهنه شده
یه رنگ تازه لازمه
عشق زمینی ت ُ بگو
بدون ترس و واهمه
رو پیرهن ثانیه ها
طرح شقایق می کشی
رو موج دلتنگی شب
یه قوی عاشق می کشی
لباس نو می پوشونی
به تن خوبی و بدی
شیوه ی دل بردن ُبا
شعور ذاتی بلدی
عشق تو معنا می ده به
فلسفه ی وجود من
خواستن تو حل شده تو
تموم تار و پود من
از عشق تو هرچی بگم
قطره ای از اقیانوسه
ترانه ی من لبت ُ
واژه به واژه می بوسه