احساس مشترک ((بهزاد صنعتی +محمد حسین رجبی پارسا)(بی تابی))
بی تابی
مرداد ۹۴
حضورت خاتمه میده به این دل شوره ی پیرم
تو دستام و نگیری من خودم از زنگیت میرم
تا کی فرصت می خوای از من تا کی بی تابی و دوری
تا کی قرصا ی خواب آور تا کی تنهایی زوری
داری تو گریه می سوزی فرا موش کردنش سخته
تو با هر مردی که باشی یقینا با تو خوش بخته
دل تو خسته از من شد دلت رو برده انگاری
بهم نگاه بکن لطفا هنوز تو منو دوست داری
توهر جایی که هستی و داری این شعرو می خونی
بدون خیلی دوست دارم میدونم این و میدونی
جوابش پشت چشماته سوالی که ازت دارم
می مونی تا ابد پیشم میشی ماه شب تارم
داری تفره میری از این سوالاتی که من دارم
سکوت کردی…یعنی آره؟ یا نه… من بی تو تب دارم
دیگه دوسم نداری تو نگاهت مثل سابق نیست
تو میری اشک میریزم هنوز قلب تو عاشق نیست
صدای ناله های من گوش دنیا رو کر کرده
یه حسی تو دلم میگه شاید اون روزی برگرده
تا وقتی که تو برگردی ته این کوچه می شینم
عذاب کهنه ی خواب و توی بیداری می بینم
(این ترانه احساس مشترکی بود بین من و جناب آقای بهزاد صنعتی بزرگوار…باعث افتخارم بود این همکاری …امید وارم که شما هم بخونید و لذت ببرید …)*