« چشماش»

ســرش جنگه ! نمـــی دونه کـه چشماش
دلیل این هـــمه عاشــــق کشـــــی هاست
یــه چـــیزی بـــین محـــشر تا قـــیامــــت
چشاش خوشرنگه و رنگ خوشی هاست

دو تا مــخلــــوق ِ بـی نقـــص و عجــــیبن
« خـــدا ، وســواسی روشـــون کار کـرده
گـــــمــــونم واســــه اثـــبات قـــــیامـــــت
بهشــــتو توو چـــشاش تکـــرار کــــــرده

ظـــــریفـــــانه تریـــــن بیـرحمـــیاشـــــو
به چشـــمای شگـفت انگـیز اون داد» !!
چشــاش چنگـــیزو بــه ایران کـــشوند و
بهـــش غـــارتگری کـــردن نشـــون داد!

خُمـــاریهـــــاش چپــــاولـــــگرتریـــــــنه
چـــه دژهایــــی رو که از هـــم نپاشــــید
مُــــژه هاش مــو به مــو اسکـــندرن که
دلــــم ویرونـــه عــــین ِ تخـــت جمـــشید

مقـــرّ فتــــنه هاســـت اون عـــرش ِ ابرو
که خَمـــهاش ، خَــم به خَــم آشـوب داره
تصـــور کــن چـــی از دنیا مــی مـــونه ،
اگـــه پلکــــاشــــو روی هــــم نــذاره؟؟!

هــــزار و یــک شــب ِ افســـــانه ای رو
خـــدا پاشــــیده توو مـــــوج ِنگاهــــاش
چــرا سهــراب ، چــرا حـافـظ نباشم؟! ،
مــــن ِ تــــن داده بـــه اوج ِنگـــاهـــاش

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/92301کپی شد!
893
۱۰

درباره‌ی ایمان جمشیدپور

متولد و ساکن استان بوشهرم از 16 سالگی ترانه سرایی می کنم.و عضو انجمن شعر فایز دشتی هستم. بیشتر قالبهای شعری رو کار کردم ولی دیدم علاقه خاصی به قالب ترانه دارم.بنابراین بیشترین تمرکزم رو گذاشتم روی ترانه.و تا الان بیشتر ترانه کار کردم. بطور اتفاقی با این سایت آشنا شدم و برام خیلی جالبه که تموم کسانی که اینجان ترانه سرا هستن و ارزش ترانه رو می دونن.خوشحالم که اینجام و امیدوارم دوستای ترانه سرا کمک کنن که بتونم کارای بهتری ارائه بدم.ممنون

  • علی یاری سلام ایمان جمشید پور عزیز دوست دارم ترانه هاتو مخصوصا این کارو ولی گنگ بود بعضی جاها و من متوجه کلیت کار نشدم موفق باشی
  • mohamad hosein rajabi parsa سلام جناب جمشید پور.... کار زیبایی بود .... لذت بردم از خوندن ترانه ..... موفق باشید...
  • مسیح صالحی سلام موضوع خوب بود،دید هم خوب بود،اما پرداخت ضعیف... بیشتر از همه چیزی که منو آزار میداد تغییر کلمات و جملات صرفاً به خاطر وزن بود. مثلا "دلیل این همه عاشق کسی هاست" که در اثر "دلیل این همه عاشق کشی است" یا "وسواسی" صفته و شما اومدی به جای "با وسواس" استفاده ش کردی،ظریفانه ترین ام که هیچی دیگه...!خماریهاش چپاولگرترینه...!هزار یک شب افسانه ای رو حتی اگه اشاره ای به داستان در نظر نگیریم چطور خدا میتونه باشه(!!!) تو موج نگاهش که اصلا موج نگاه چیه و بعدش تازه موج نگاهاش موفق باشید
  • ناصر متقیان سلام خوب بود فضاسازی و پرورش اون عالی بود امامن نتونستم ازین همه توضیح در مورد چشمها بفهمم دنبال بیان چی بودین خوب بود اخرش یه توضیح در مورد افکار و اون چیزی که میخواستین بگید را با شعر بگین (نظر شخصیه) موفق باشید
  • بانوی ترانه های عاشقانه-ژیلاقنبری سلام بسیاااااااااااار عالی و بسیار روون ..لایک
  • ناشناس سلام اصلا حرفی برای گفتن نذاشتید اونقدررر عالی بود این ترانه که نمیدونم چی بگم واقعا آفرین به قلمتون
  • وحیدی(سورمه) سلام آقای جمشید پور همیشه ترانه هاتون رو دوست داشتم و همیشه دنبال می کنم ترانه ها تون رو امیدوارم که همیشه شاد باشین و سلامت
  • احسان نوری سلام جناب جمشید پور کار با احساسی است مهمترین نقص کار از نظر من محصور شدن در اعضا معشوق برای وصف عاشقانه هست که البته این امر در کار شما بیش از اندازه بهش پرداخته شده خلاقیت در کار شما وجود دار اما تم کلاسیک اثر این مانور رو در شهود تازه تر از شما گرفته .. زبان ترانه یکپارچه نیست مثلا ورود عرش و چپاول و .. در این اثر جایز نمیدونم ... در کار شما چند مورد ضعف تالیف هم وجود داره مثل خماریهاش یا ظریفانه ترین ... موفق تر باشید
    • انیس جزایری سلام به جناب جمشیدپور عزیزو آقای نوری گرامی. ببخشید من متوجه ضعف تالیفی که فرمودید نشدم. ظریفانه ترین بی رحمیاشو منظور رو نمی رسونه؟ خماریهاش که ش برمیگرده به چشمای معشوق از چه نظر ایراد داره؟
  • علی اصغر شریفی اول از همه سلام عرض میکنم دوست عزیز که باز اینجا میبینمت و مینویسی خوشحالم که هستی اما در مورد کارت: باز هم بازی یا بهتره بگم رقص کلمات در ترانه باز هم تصویرسازی های خوب اما به نظرم یه جاهایی غلو و یه جاهایی گنگ و جای سوال داشت : هــــزار و یــک شــب ِ افســـــانه ای رو خـــدا پاشــــیده توو مـــــوج ِنگاهــــاش "چــرا سهــراب ، چــرا حـافـظ نباشم؟! ،">>> حالا سوالی هست که من میپرسم! چرا سهراب و حافظ باید توی این بند بیاد. متوجه منظورت و ربطش به داستانهای هزارویک شب نمیشم. مــــن ِ تــــن داده بـــه اوج ِنگـــاهـــاش اینجا خوب کار کردی و ربط درستی بین اسکندر و تخت جمشید وجود داشت: مُــــژه هاش مــو به مــو اسکـــندرن که دلــــم ویرونـــه عــــین ِ تخـــت جمـــشید یامثلا اینجا: ظـــــریفـــــانه تریـــــن بیـرحمـــیاشـــــو به چشـــمای شگـفت انگـیز اون داد» !! چشــاش چنگـــیزو بــه ایران کـــشوند و بهـــش غـــارتگری کـــردن نشـــون داد! « خـــدا ، وســواسی روشـــون کار کـرده خیلی نتونستم با این عبارت از نظر زیباشناسی کنار بیام: وسواسی روشون کار کرده! شاید مثلا گفته میشد وسواس به خرج داده یا عباراتی دیگه ای که در چارچوب وزن کارت بشه ساخت میتونست زیباتر و بیان بهتری به همراه داشته باشد. در کل خوب و زیبا مثل همیشه امیدوارم که اومده باشی که باشی! موفق باشید.