تغییر

نگـاه آدما … تغـییر میکنه
فقط یکم زمان … باید بهش بدم
اما دل خودم … سنگینی میکنه
که فک کنم یکم … باید هولش بدم

فضای زندگی … بهتر ازین میشه
من شک نمیکنم … به احساس خودم
میزارمش کنار … گذشته ی بد و
دنیامو میسازم … با وسواس خودم

تن نمیدم دیگه … به رسم برده ها
کارتون خوابی کنم … کنار نرده ها

دس نمیدم دیگه … به دست اعتیاد
نمیکنم دیگه … هرچی دلم بخواد

عوض شدم، ببین! … گوونَم در اومده
ارادم از پسِ … دلم بر اومده

عوض شدم، ببین! … خونم سفید شده
دوباره رنگِ دَن … دوونَم سفید شده

فعلا مشکل همین … تیکای مزمنه
که کنترلشون … واقن ناممکنه

کمکم درست میشه … غصه نمیخورم
از خونمون دیگه … هیچ وقت نمیبرم

این روزا پدرم … باز مهربون شده
رفیق شده باهام … براش مهم شدم
نمیزاره دیگه … برم توو پارکمون
نمیزاره برم … توی حال خودم

این روزا زندگی … یکم قشنگ تره
سخت میگذره ولی … باید عادت کنم
دور رفیقامو … دایره میکشم
که خیال هَمِ … مونو راحت کنم

این روزا آدما … نگاشون بهتره
همین برای من … توفـیر میکنه
میدونستم اگه … خودم عوض بشم
نگـاه آدمام … تغـییر میکنه

۷ خرداد ۹۴

پ.ن:
خوب؛ فکر میکنم کمکم دارم با خودم آشتی میکنم و به دنیای ترانه ایم برمیگردم
و این رو مدیون آکادمی ام…آکادمی هم چیزی نیست جز شما. از همتون سپاسگزارم چون هرکدوم از شما دوستان چه با ترانه هاتون چه با نظر و بحث تو این اتفاق سهیم بودین و حرف آخر اینکه
نگاه آدما تغییر میکنه فقط یکم زمان باید بهش بدی، اگه دل خودت تنبلی میکنه شرمندتم رفیق باید هولش بدی

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/92289کپی شد!
1037
۳۰

  • محسن قاسمی سلام نگاه ادما....ادمها یک جمع هستن ولی شما گفتین..باید بهش زمان بدم و این فرده..........اقا رضا معلومه شما ترانه رو خوب می شناسسین من انتقادهای شمارو خوندم...خیلی خوشحال می شم کار من که اومد شما نقدش کنین ..این و دارم ازتون خواهش می کنم
    • رضا زال نژاد سلام قاسمیِ عزیز از نوع محسنش:) خوش اومدی به آکادمی به نکته ظریفی اشاره کردی که واقعا جای تقدیر و تشکر داره به خاطر اینکه مشخصه دقیق کار رو خوندی. واقعا ازت سپاسگذارم اما نقدت رو قبول ندارم به این دلیل که حرف بر سر نگاه هستش نه آدم ها نگفتم آدم ها تغییر میکنن که باید بهشون زمان بدم نگاهی که بخواد تغییر کنه باید بهش زمان داد، غیر از اینه؟ امیدوارم رسونده باشم. حتما، باعث افتخاره (گل)
  • nazanin zahra nazarlou سلام ترانه تون رو دوس داشتم این روزا زندگی*** یکم قشنگتره
  • محمد قربانپور سلام رضا جان.کار اجتماعی زیبایی بود.موفق باشی
  • علی یاری سلام جناب زال نژاد هر چی که میخواستم بگم مسیح فرمود البته با سواد ادبی و بار ادبی بیشتر دوست داشتم عزیز نگاه آدما تغییر میکنه فقط یکم زمان باید بهش بدی، اگه دل خودت تنبلی میکنه شرمندتم رفیق باید هولش بدی نا امیدی ممنوع
  • مصطفی اسدی سلام قشنگ بود داداش زبون ساده و امروزی ای داشت موفق باشید
  • ناصر متقیان سلام خوب بود زبان ساده و بی الایشی داشت عوض شدم، ببین! … گوونَم در اومده ارادم از پسِ … دلم بر اومده .... ارادم هم نتونستم معنیشو بدونم موفق باشید
  • بانوی ترانه های عاشقانه-ژیلاقنبری سلام و دوباره سپاس برای کاهای زیباتون
  • امین بهاری زاده سلام رضای عزیز کار زیبایی بود…احسنت… دور رفیقامو … دایره میکشم یعنی چی!!؟؟...خط می کشید... با اینهمه جابجایی ارکان چه باید کرد........البته شاید بهتر باشه بگم بازی یا جابجایی کلمات... من شک نمیکنم … به احساس خودم...... میزارمش کنار … گذشته ی بد و دنیامو میسازم … با وسواس خودم تن نمیدم دیگه … به رسم برده ها نمیکنم دیگه … هرچی دلم بخواد احساس و هدفت برام ارزشمند و قابل ستایشه...شاعرانگی و تعهد توو کارات به وضوح دیده میشه...با این حال کار اولت رو به مراتب بیشتر دوست دارم.... روز جوان رو بهت صمیمانه تبریک میگم…اینجا که کسی نیست به ما جوانها و مردا اهمیت بده …حالا اگه روز زن یا دختر بود…اینجا خدا می دونه چه خبر میشد…چقدر ما مردا مظلومین آخه….خودمونم به خودمون این روز رو تبریک نمی گیم
    • رضا زال نژاد سلام آقای بهاری زاده منظور دقیقا همون خطه...نتیجه اون خط کشیدن دایره میشه دیگه. ممنون از جابجایی هایی که متذکر شدین یچیزی میگم بین خودمون بمونه!! شما اولین نفری هستین که بهم تبریک میگه:-)...یک دینا ممنونم که حواستون به همه چیزو همه کس هست. بنده هم با اینکه یکمی دیر شده این روز رو به شما تبریک میگم (گل :))
  • hamed shaabani سلام...ترانه جالب بود...حرفای دل منو میزد...البته من معتاد نیستما..خخخخ اینجاشو خیلی دوس داشتم.. میدونستم اگه … خودم عوض بشم نگـاه آدمام … تغـییر میکنه
  • مسیح صالحی سلام... نوشتن کار اجتماعی بیش از انواع دیگه ترانه دقت میخواد اونم به خاطر مسئله شعار و شعار زده گیه...که البته این کار داره سعی میکنه شعار زده نباشه ولی در بعضی سطر ها شعار دیده میشه...موضوع بعدی اینکه ازتون سوال دارم که این کار روی ملودی نوشته شده یا خیر؟چون بعضی بخشی بی دلیل تغییر میکنه یا شکسته میشه که اون سطر (( فعلا مشکل همین...تیکای مزمنه )) اگر به این دلیل آورده شده هیچ دلیل خوبی برای این کار نیست توی بند اول هم "به" و "هول" قافیه نمیشن اون "ش" ضمیره... بابت صراحت ام عذر میخوام موفق باشید
    • رضا زال نژاد درود بر آقای صالحی میشه اون بخش هایی رو که شما حس شعار زدگی میکنید رو لطف کنید برام بنویسید...حتی شده تک کلمه باشه. به نظر من این سوال اصلا سوال درستی نیست...منظورم به شما نیستاااا کلی دارم میگم..اینکه یک وزن معیوب رو به خاطر روی ملودی نوشته شدن از نقد مبرا کنیم اصلا صحیح نیست. اگر ترانه از نظر وزن خارجه یا سکته داره بدون هیچ سوال و توجیهی بگیم اینجا ایراد داره. مگر اینکه اصول کار از اول بر بی وزنی باشه که خوب خیلی نمیشه نقدی صحیحی بر وزنش نوشت. باز هم از شما میخوام اون بخش هایی که خوانشش برای شما سخته یا احساس میکنید خارجه رو برام مشخص کنید. خوب ضمیر باشه...میشه بیشتر توضیح بدین؟ این چه حرفیه...اتفاقا صراحت قشنگی بود
      • مسیح صالحی با کمال میل... شعار زدگی: "فضای زندگی...بهتر از این میشه" "دنیامو میسازم..." "این روزا زندگی...یه کم قشنگ تره" ایراد وزنی: برای نمونه بند "این روزا زندگی...یکم قشنگ تره سخت میگذره ولی...باید عادت کنم دور رفیقام...دایره میکشم که خیال هم...مونو راحت کنم" اگه وزن کار رو روی چیزی مث "مفعول فاعلن" یا همچین چیزی که تقریبا تو سطر اول رعایت شده بذاریم میبینیم سطرای بعد برای خوانش صحیح باید به این فرم در بیاد: "سخ میگذره ولی...باید عا(خیلی کوتا خونده میشه)دت کنم" "دور رفیقام...دایر ره(تشدید)میکشم" سطر آخرم که اصلا توی نگارشش سکته داره...در بقیه بندا هم همچین مواردی هست در مورد قافیه بند اول هم "ش" ضمیره متصلی هست که به جای او اومده و برای قافیه کردن دو کلمه به حساب نمیاد و "به" و "هول" قافیه نیستن... موفق باشی
      • رضا زال نژاد سلام نمیدونم شما برای همه ی ترانه هاتون عروض رو رعایت میکنید یا نه ولی من برای ترانه فقط مبنای وزن رو بر وزن هجایی میزارم. اگر هم نقدی بخام بر وزن ترانه کسی بنویسم با این دید هستش و سعی میکنم که خیلی وارد وزن کار نشم مگر اینکه احساس کنم اینجای کار واقعا خارج و ناشیانه باشه. رعایت یک قالب شعری و وزن عروضی در ترانه ابتکار عمل رو از ترانه سرا برای ملودیک کردن ترانه میگیره. یکی از تفاوت های ترانه با شعر در همین قضیه هست، ترانه سرایی که دید موسیقایی به ترانه داشته باشه اکثرا ترانه رو دو وزنی یا چند وزنی مینویسه حتی بزرگان ترانه ما امثال جنتی عطایی ها با اینکه سالیان سال بر مبنای عروض سرودن در آخر به ترانه سراها توصیه میکنن که پارو فراتر از این ها بگذاریم و به اوزان عروضی که حاکم بر فضای شعر های کلاسیک هستن بسنده نکنیم، وزن رو بشکنیم و در سرایش ترانه خلاقیت به خرج بدیم. تا جایی که این روزا سبک های جدیدی در ترانه به اسم بی وزنی و ترکیبی شکل گرفته. حرفای من صرفا برای مبرا کردن ترانم از نقد نیست، فقط دیدگاه خودم رو در مورد وزن بیان کردم و حتما روی نقد شما فکر خواهم کرد. تشکر
      • مسیح صالحی سلام...منم دلیلی به رعایت کردن وزن عروضی توی ترانه نمیبینم مگر اینکه یه اثر بهم بگه قصد این کارو داره که اثر شما این خصوصیتو داره،وزن هجایی برای مبتدی خوبه ولی در ادامه یا عروض یا ملودی باید توی کار وجود داشته باشه...برای همین اثر کافیه خودتونه بذارید به جای خواننده و سعی کنید با ریتم بخونید اونوقت متوجه عرض بنده میشید... خو من دارم سعی میکنم نوشتن بدون وزنو شروع کنم ولی متاسفانه هنوز پیشرفتی نداشتم... خواهش میکنم موفق باشید
      • رضا زال نژاد سلام من هم تو آهنگسازی تجربه دارم هم تو خوانندگی و با هر دو مقوله آشنام و حرف شما رو کاملا متوجه میشم. منتها شکست و تغییر وزن باعث میشه آهنگساز در ساختن ملودی دچار تغییر بشه؛ که این تغییر رو منه ترانه سرا بهش تحمیل میکنم و به نوعی به آهنگساز خط میدم. اگر شکست وزن یا هجای اضافه در کار نباشه ملودی پویایی خلق نمیشه مگر اینکه اون آهنگساز خیلی خلاق باشه. برای مثال اگر شکست وزن در ترانه وجود داشته باشه، آهنگساز میتونه در پارتیتورش نت ها رو در میزانهاش بزرگ و کوچیک کنه یا مثلا اگر ترانه سرا در قسمتی از ترانه هجای کشیده بنویسه آهنگساز میتونه با نت گرد اون نت از میزانش رو بکشه و ... . مثل ترانه ی آشوب که جدیدا با صدای مهدی یراحی پخش شد پر از شکست وزنیه. امیرعلی بهادری هم ترانه سراست هم موزیسین، این آقا بی دلیل وزن رو نشکست و هجا رو در قافیه های آشوب و خوب کشیده بکار نبرده. دید موسیقاییشو در ترانه اعمال کرد و آهنگساز قطعه مجبور به کشیدن نت در کلمه آشوب و خوب شد. ترانه امروزی دیگه ریتم یک نواخت رو پذیرا نیست، اگر از عروض تبعیت کنه خلاصه یجای کار باید وزن رو بشکنه. انشالله تو اون حوزه هم شاهد پیشرفت روز افزون شما باشیم.
      • مسیح صالحی فرمایش شما متین...ولی استفاده از عروض و مدام شکستنش یه چیزه و کلا بی وزن نوشتن چیز دیگه س...وقتی شما داری از قافیه استفاده میکنی یعنی قسمتی از قوانین رعایت کردی و رعایت نیمه کاره اون مث مهمونی رفتن با کت و شلوار و کفش ورزشیه... :) این حرف شما در مورد این اثر توجیهه... ممنون
      • رضا زال نژاد من در مورد این ترانه حرف نمیزنم....نگاه کلیم به وزن رو دارم بیان میکنم الان مشکل شما قافیست یا وزن؟
      • مسیح صالحی ولی من دارم در مورد این متن صحبت میکنم...اما فرمایش شما رو در مورد وزن در ترانه قبول دارم مشکلات وزن و قافیه این متن رو توی کامنتای قبلی آوردم ولی در کل ترانه هر فرمی میتونه داشته باشه ولی باز مهمترین عنصر شاعرانگیه...
      • رضا زال نژاد ممنون از اینکه حوصله میکنید و پاسخگویید
  • بهزاد صنعتی سلام و درود رضا جان ترانه بسیار زیبا و اجتماعیِ قشنگی بود موفق و پیروز باشی