روانی
یه عمره از این خونه رفتی،هنوز…
ببین عطر تو جاریه تو هوام…
حواسم رو هر جایی پرتش کنم…
نمیتونم از فکر تو در بیام….
هنوزم صدای تو، تو گوشمه…
نفس هاتو رو گونه حس میکنم…
هنوز جای خالیتو من زیر چتر…
روزایی که بارونه حس میکنم…
هنوزم غروبای غمگین من…
یه تصویره از قاب یک پنجره…
یه مردی که هی بقضشو تو گلوش…
به لبهاش میاره فرو می بره…
یه مردی که از فکر تنها شدن…
پناهش فقط دود سیگارشه…
یه جوری شکستست و داغونه که…
ببینی نمیدونی چند سالشه…
میدونم محاله تو برگردی و…
میدونم که این گریه ها بی خوده…
بپرسی اگه حالمو از همه…
میگن طفلی انگار روانی شده…
.