بعضی موقع ها

سلام
خیلی وقته که چیزی ننوشتم و
از دنیای ترانه و موسیقی دور شدم
این یه ترانه ی قدیمیه
فک میکنم برای شروع تو آکادمی ترانه و شروع مجدد خودم خوب باشه
دنبال تعریف و تمجدید های معمول آکادمی نیستم، هر چند که معتقدم این ترانه تعریفی نداره
ممنون میشم نقدش کنید

ته قصه ی من و تو مثل اولش شیرین نیست
خیلی چیزاست که عوض شد ماجرا فقط همین نیست
من شدم آدمی دیگه تو اونی نیستی که بودی
ما باهم جایی نداریم توی دنیای عمودی
تو بمن حسی نداری من بهت ساده میگیرم
دیگه واسه تو مهم نیست با کی و کجاها میرم
تنها راه حل واسه ما بیخبر بودنِ محضه
واسه من زندگی با تو دیگه خیلی نمی ارزه
من و تو هر دو میدونیم یه روزی باید جداشیم
فکر یه قصه ی تازه فکر طعم تازه باشیم
برای ادامه دادن بعضی موقع ها نمیشه
بعضی موقع ها یه طعمی روز به روز بیمزه میشه

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/91944کپی شد!
846
۴

  • hamed shaabani سلام...مصرع اول و دوم و پنجم و ششم و هفتم خیلی به دلم نشست...اما اخر ترانه از دنیایی عاشقانه دور شده بودی..یعنی واژه هایی مث بی مزه و طعم تازه و...این واژه ها بنظرم فضای عاشقانه و احساسی ترانه رو خراب کرد...سبز باشی کاکو...
    • رضا زال نژاد سلام ترانه احساسی هست ولی عاشقانه نیست اتفاقا دنبال همین بودم...پس با این چیزی که شما توضیح دادین من به اون چیزی که میخواستم رسیدم بابت نظری که نوشتی بسیار ممنونم
  • محمد قربانپور سلام رضا جان.ترانه زیبایی بود وبدون هیچ پیچیدگی مفهومو رسونده بودی.قسمت دنیای عمودی زیبا بود.فقط قافیه گرفتن میشه با نمیشه به نظرم جالب نیست و میشد قافیه بهتری گرفت.چون با اضافه کردن پیشوند به همون کلمه قافیه گرفتی.موفق باشی