خشم

خشم

روو سراشیبی پلکات
سایه ای از خشم ِ جنگل
اشکو از چشات گرفته
بدونِ جادو و جنبل

تووی این وداع سنگین
قلبتو تردید سوزونده
گردش دنیای چشمات
بین خشم و گریه مونده

خشمتو هضم می کنی و
بغض میاد میون حرفات
جاری میشه اب چشمه
رود میشه چشمه ی زیبات

با کویر نرم دستام
راه رودتو میگیرم
خیس میشه عمق کویرش
کاش میشد اینجا بمیرم

بغض میاد توو راه حرفت
ابر چشمات خون میباره
تووی جنگ حرف و چشمات
رودخونه واژه میاره

یک کلام خدا نگهدار
موند واسم عذاب وجدان
تیزی ِ نفرین قلبت
دلو میخراشه پنهان

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/91729کپی شد!
1315
۵۸

  • حمزه شربتی سلام نیمای عزیز نمیدانم تا چه حد می توان با ترانه آکادمیک برخورد کرد اما در بحث اضافات تشبیهی و اساسا تشبیه هدف از تشبیه را شناساندن مشبه می دانند یعنی عموما اینطور است که مشبه امری ذهنی است و مشبه به امری حسی تا به وسیله ی مشبه به، ( مشبه ) محسوس شود اما در اضافات تشبیهی که شما آوردید. هر دو طرف تشبیه محسوس هستند و این به تصویر ذهنی مخاطب لطمه می زند. برای مثال : شما ترکیب (کویر نرم دست )دارید که دست را که امری محسوس می باشد به ( کویر) که آن هم محسوس است تشبیه نموده اید. این تشبیه از لحاظ تئوری دچار اشکال است اما شاعران بسیاری از آن استفاده می کردند و می کنند. پیشنهاد دکتر شمیسا به تئوری تشبیهات معقول به محسوس است. با سپاس
  • مرسده (زهرا) عباس زاده سلام . ترانه ی خوبی بود نیمای عزیز :)
  • mohamad hosein rajabi parsa نیما جان سلام .... ترانه نسبتا خوبی بود ......... فقط یه جاهاییش برام گنگ بود البته تصویر سازی این کار در حد استاندارد بود ولی نسبت به بقیه کارات ضعیف تر بود ............. این ابیات و برام معنی می کنی ........ با کویر نرم دستام راه رودتو میگیرم خیس میشه عمق کویرش کاش میشد اینجا بمیرم بغض میاد توو راه حرفت ابر چشمات خون میباره تووی جنگ حرف و چشمات رودخونه واژه میاره بازم معذرت خواهی می کنم اگه با حرفام ناراحتت کردم ........ خیلی دوست داشتنی هستی نیما جان لا اقل برای من (قابل احترام ) عادت ندارم شما رو نقد کنم آخه شما همیشه منو نقد کردی ....... اگه بازم بگردی غلط املایی پیدا می کنی............ در کل بدون چابلوسی فوق العاده بود ....... موفق باشی
    • نيما سكوت درود محمد حسین عزیز خوشحالم که نظرت رو صادقانه گفتی من از نقد حتی تند استقبال میکنم حق با شماست یکم ابهام داشت منظور من از اون دوبند این بود که با دست اشکهای صورت معشوق رو پاک میکنم و با گریه چند واژه به زبان میاره باز هم سپاس از حضورت
      • mohamad hosein rajabi parsa سلام و درود نیما جان خوش حالم که با این نقد تونستی کنار بیایی ....باحرفای تند من ولی داداش کم پیدا شدی نیستی از دست من ناراحتی تو همیشه باش ... اگه کسی باید بره اون منم ... تو اولین کسی بودی که ترانه ی منو نقد کردی برای من نیا سکوت نوستالژیک و منو یاد ... احساس آواره میندازه ..... بیا و سری به مابزن فدات شم .....ما عاشقتیم ......... ((بهار می آید))(( این را می دانم))(( او دروغ نمی گوید ))
    • نيما سكوت درود محمد حسین عزیز خوشحالم که نظرت رو صادقانه گفتی من از نقد حتی تند استقبال میکنم حق با شماست یکم ابهام داشت منظور من از اون دوبند این بود که با دست اشکهای صورت معشوق رو پاک میکنم و با گریه چند واژه به زبان میاره باز هم سپاس از حضورتج
  • جعفر روزخوش سلام نیمای جان درود بر احساس عمیقت زنده اندیش مانی پسر
  • ناشناس یلام آقا نیما ترانه هاتون روز به روز داره بهتر میش آفرین روو سراشیبی پلکات سایه ای از خشم ِ جنگل اشکو از چشات گرفته بدونِ جادو و جنبل *بند اول عالی بود و دوست داشتم مخصوصا قافیه سازیو تووی این وداع سنگین قلبتو تردید سوزونده گردش دنیای چشمات بین خشم و گریه مونده منظورتونو از وداع سنگین متوجه نشدم شاید میشد بهتر نوشت این قسمتو وداع سنگین قشنگ نیست زیاد شما تو بند اول گفتید که اشکو از چشماش گرفته اما تو این بند باز میگید بین خشم و گریه ونده با بند اول هم خونی نداره خشمتو هضم می کنی و بغض میاد میون حرفات جاری میشه اب چشمه رود میشه چشمه ی زیبات با کویر نرم دستام راه رودتو میگیرم خیس میشه عمق کویرش کاش میشد اینجا بمیرم بغض میاد توو راه حرفت ابر چشمات خون میباره تووی جنگ حرف و چشمات رودخونه واژه میاره بازم این قسمت یکم نا مفهومه وقتی میگید بغض میاد میون حرفات شاید بتر باشه قبل ازین یه اتفاقی باعثش شده باشه و اینو بگید توی ترانه یک کلام خدا نگهدار موند واسم عذاب وجدان تیزی ِ نفرین قلبت دلو میخراشه پنهان چرا خدا نگهدار؟؟ ترانهتون خیلی تصویر سازیاش خوب و قشنگ بود ولی روایتش مشخص نبود
  • مهناز صوفی سلام نیمای عزیز من اگه نقد نمی کنم چون اولا که شاعر نیستم، ثانیا که شاگردم مثل کارای قبلی که ازتون خوندم لذت بردم مخصوصا این بند تووی این وداع سنگین قلبتو تردید سوزونده گردش دنیای چشمات بین خشم و گریه مونده موفق باشید
  • مجید صادقی سلام نیما جان خیلی کار زیبایی بود کارت رو دوست داشتم مرسی
  • ناهید سلیمانی سلام آقا نیما ترانتون زیبا بود از تشبیه های جالبی استفاده کردی آفرین.
  • maede najafi سلام آقا نیما ترانتون رو خوندم و دوس داشتم
  • حمیدرضا زرگران پور سلام نیما جان... کار خوبی شده... دوس داشتم کارتو... موفق باشی عزیز...
  • حسين عباسي بائي سلام زیبا بود موفق تر باشید
  • امیرسالار ماهوری سلام نیما جان شعر قشنگی بود طبیعت و با وجود ادمیزاد زنده کردی دمت گرم
  • محمود خرمی فرد سلام . خیلی زیبا بود .آفرین...
  • mostafa golmohammadi سلام اقا نیما.... ترانه زیبایی ازتون خوندم.. موفق باشید داداش
  • ناهید ملکی سلام نیما جان چه ترانه خوبی بود حس خوبی داشت و چه تشبیه های زیبایی استفاده کردی آفرین فقط اون پنهان به زبان ترانه نمیخوره مرسی
    • نيما سكوت درود بانو ناهید عزیز حضور شما و اقای بهبهانی که حق استادی به گردنم دارید پای ترانه ام مایه دلگرمی اگه زیبا بود حتما زیبا خوندید وگرنه کار ایراد زیاد داره حالا حالا ها باید درس پس بدیم در محضر شما
  • یاسر بهبهانی سلام نیما جان. ترانه خوبی بود عزیز. ولی بند اول زیاد خوب نبود. چون چرایی حضور سایه جنگل و جادو و جنبل زیاد قابل درک نبود. خیلی خوبه که انقد با علاقه و جدی ترانه سرایی رو دنبال می کنی. موفق باشی.
    • نيما سكوت درود یاسر عزیز خوشحالم که تونستم انقدری پیشرفت کنم با کمک شما و سایر دوستان که ازم تعریف کنی حقیقتا توو بند اول و اخر اسیر قافیه شدم حق باشماست
  • علیرضا سرمدیان سلام نیما ...کار پر از احساستو خوندم ..از لحاظ احساس عالی بود ،واقعا لذت بردم کارات دارن سمت خوبی می رن ... انگار به قول یاسر فقط من ره به کردستان دارم...در مورد چیزای که به ذهنم می رسه خصوصی صحبت خواهیم کرد ..
    • نيما سكوت درود علیرضای عزیز اتفاقا من پیر مرد راهمو دیر پیدا کردم و به جایی هم نمیرسم شما جوونها خیلی راه دارید و قطعا با تلاش میشه موفق شد تو هم راه به ترکستان نمیبری ایراد کارت جای دیگه اس که در اولین فرصت که سرت خلوت شد با هم بحث میکنیم کاکو
      • علیرضا سرمدیان کردستان ...ترکستان نه !... کردا خوشکل ترن ...;-)می خوامت
  • وحیدی(سورمه) سلام آقای سکوت ترانتونو خوندم بسیار زیبا بود موفق باشین
  • رضا زندحبیبی تصاویر پیوسته و توصیف روان این ترانه ، حس جاری در اثر رو ملموس تر و به حس ترانه سرا نزدیک تر کرده ، که خوندن رو لذت بخش تر میکنه برقرار و بر دوام باشید
  • فاطمه محاسن درود برشما...
  • رشید زرین قلم سلام آقای نیما ترانه بسیار زیبا وبا یه حس گرم و دوستداشتنی . . موفق باشید
  • محمد قاسمی سلام نیمای عزیز. خیلی وقت بود ازت کار نخونده بودم. داداش مارو بی نصیب نزار از هنرمندیهات. بالاخره زکات هنرتو باید با نشرش بپردازی. خیلی عالی بود از منظر تصویرسازی هات. یه جاهایی هنگ کردم واسه فهمیدن ترانت. عالی بود. موفق باشی و برقرار.
    • نيما سكوت درود محمد جان سپاس از حضورت ای کاش میگفتی کجاش مبهم بود که اصلاحش کنم رفیق
      • محمد قاسمی سلام مجدد نیمای عزیز. هنگ کردم از این بابت که سنگین گفته بودی و الا عالی بود.
  • علی یاری سلام نیما جان خیلی خوب بود حس میکردم واقعا تو طبیعتم موفق باشی داداش گلم
  • hamed shaabani زیبا بود مخصوصا اینجاش... با کویر نرم دستام راه رودتو میگیرم خیس میشه عمق کویرش کاش میشد اینجا بمیرم
  • m.amin hoseini سلام.... عالی بود :)
  • حمزه عليزاده سلام آقا نیما ... وای عجب ترانه ی بکری بود ... همش طبیعت .... عالی بود
  • بهزاد صنعتی سلام نیما جان بعد چند وقت ازت شعر میخونم خیلی خوبه داداش،زود به زود بیا ترانه بذار استفاده ببریم :) عجب ترانه قشنگی بود،موفق باشی