حسودی

خودم و زدم به اون راه اما…

زندگی کردنه بی تو سخته…

من حسودیم میشه به مردی که…

تو رو صاحب شده و خوشبخته…

من حسودیم میشه به مردی که…

عاشقونه دستشو میگیری…

وقتی خوشحاله به رویا میری…

وقتی غمگینه براش میمیری…

واسه من تصورش هم سخته…

تو و اون کنار هم تو بارون…

تو که میگفتی واست میمیرم…

چه جوری میتونی باشی با اون…

آخه هر گوشه ی این شهر شلوغ…

واسه من یه یادگاری مونده…

از تو که یه روزی با من بودی…

تو که عشقت دلمو سوزونده…

من حسودیم میشه به آغوشی..

که پناه بی قراری هاته…

حتی به نیمکت اون پارکی که…

جای من یکی دیگه همراته…

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/91696کپی شد!
631
۱۲