(بایدکه زن باشی بفهمی ..مرگ خوبه)
باید که زن باشی بفهمی گاه یک مرد /// وحشی ترین موجود بر روی زمینه
توو مدرسه..توو کوچه..توومسجد..خیابون /// هر گوشه ی این شهر گرگی در کمینه
وقتی که حتی پیرمرد رهگذر هم /// لبخند مرموزش برات آزار داره
سر تا به پا پوشیده ای اما میبینی /// چشم برادر شوهرت هم خار داره!
باید که زن باشی و دائم در هراس از /// یک روح سرگردوون..با رنگی پریده
آره..همونی که به نام دین و ایمون /// امر به معروفش واست ظرف اسیده!
دنیا شبیه جنگله..غافل نشی از /// خشم درختایی به ظاهر انقلابی
بادی نیاد برداره از سر روسریتو /// یک وقت نگیرندت به جرم بد حجابی!
باید که زن باشی بدونی سقط کردن /// خود سوزیه یک کشتی بی بادبانه
این دکترای صااب مرده راست میگن /// افسردگی سوغات بعد از زایمانه
یک عمره که توو زندگیت درگیر شک و /// هی با خودت میگی که نه…مردت نجیبه
اون نامه و اون عکسو میبینی توو جیبش /// اما به رووش حتی نمییاری..عجیبه!
روزای اول مثل خورشیدی براشو /// میگه بهت :دق میکنه از درد دوری
خورشید ..من یک عالمه دیدم که حالا /// نیس کارشون جز کلفتی جز کهنه شوری!
بعضی شبا که لازمت داره عزیزی /// بیرونه این بستر عزیزش نیستی که
از حق انسان بودنت آسوون نگذر /// تو یک زنی ..یک زن..کنیزش نیستی که!
لعنت به مردایی که بیرون مثل موشو /// پاشون به منزل میرسه میشن خلیفه
اونجا بهشتو زیر پای ما میدونن /// داخل صدامون میزنن اما (ضعیفه)!
از بچگی توو گوشمون خوندند هر روز /// باید شبیهه برره ها آروم باشیم
این حرفهای کهنه بوی گند میده /// تا کی قراره ما همش مظلوم باشیم ؟؟
ما وارث ۱(رودابه و گرد آفرید) یم /// اما غم اینجا آفتاب بی غروبه
وقتی که دنیامون پر از تبعیض و درده /// بایدکه زن باشی بفهمی ..مرگ خوبه!
۱ دو شخصیت مطرح در کتاب شاهنامه
(عباس مقدم)۱۴اسفند۱۳۹۳
…………………………………………..
پ ن:بعد از چن وقتی که دستم به قلم نمیرفت و نتونسته بودم کار جدیدی رو بنویسم شنیدن ماجرایی باعث شد که این ترانه شکل بگیره
شاید یه جاهاییش زیادی روو باشه اما چاره ای نیست.هیچ وقت بلد نشدم خشممو پنهون کنم!