ریسک…

مث آسمونِ خراب نگام…

زمینم زیر پام خالی شده…

نمیدونی از روزی که رفتی تو…

دل عاشق من چه حالی شده…

مث برگی ام که تو دستای باد…

ادم رو به خواب خزون میبره…

تواوج تابستونم اما هوام…

از هرچی زمستونه برفی تره..

یه چیزی مث تابلویی از چشات…

همیشه واسم معنیه ایسته…

زمین با همه آب و اکسیژنم…

یه سیاره ی خالی از زیسته…

تقلای موندن پس از تو برام…

تو این شهر پرخاطره ریسکه…

نه میشه برم نه بمونم، بفهم…

آخه حرف یک عمر، شوخی نیس که…

اصلا تو میفهمی که با رفتنت…

داری ادمی رو به کشتن میدی…

منو معنیه موندن اما خودت…

به معنای خائن شدن تن میدی…

اصلا تو میفهمی به قانون عشق…

تو تا آخرین لحظه مدیونمی ؟؟

با اینکه از این خونه رفتی ولی…

تا زندم تو،مهمونیه جونمی ؟!

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/86648کپی شد!
512
۷