(تنگ غروب جمعه ها)
تنگ غروبه جمعه ها وقتی که تنهام
وقتی که رنگ بیکسی میگیره دنیا
با چشم خیس ودست لرزون مینویسم
حال زمین و آسمون خوبه خدایا !
این بچه های ژنده پوش تو خیابون
از روی تفریحه که سیگار میفروشن
اینی که بر تن میکنن رخت عزا نیست
مردم فقط از روی مد مشکی میپوشن!
خشکیده دریاها و اقیانوسهامون
اما بجاش هر چی بخوای مرداب داریم
از بس تو فکر نعمتای آسمونیم
رو پشت بوما مون همه بشقاب داریم!
این خوش نشینی ها چه عیبی داره وقتی
مومن تموم عزتش شب زنده داریس
گفتند عالم محضر پروردگاره
هر چند خیابونا پر از دختر فراریس!
اینجا زمینه آدما با هم برابر
جنگ برادر با برادر رو کی دیده؟
حکم الهی بوده حتما دست اون مرد
که فکر پر پر کردن گل با اسیده!
دنیای ما اونقدرها جای بدی نیست
اما خدایا لحظه ای چشماتو وا کن
هرچند اون بالا ملائک بیشمارن
گاهی نگاهی هم به حال بنده ها کن!
هرشب سواله مادرای بیوه اینه
اونی که دندون میده پس نونش کجا رفت؟؟
راستی تو دیدی اشک مردی که تو کوچه
زنبیل بچه ش رو گذاشت و بیصدا رفت؟
اینجا تظاهر کردن آسونه خدایا
رو صورت هر کی که میبینی نقابه
بوی تعفن میده این دنیای وحشی
حتی بهشتت پیش چشمامون سرابه!
گفتی توکل کن..توکل داشت یارب
اونی که با این روزگار تیره تا کرد
اما نگا کن آخرش چی شد خدایا؟
پشتش رو این بد روزگار خیره تا کرد!
گاهی اگه دقت کنی شاید ببینی
درمانده و بی اشیون کم نیست اینجا
کفتار کفتاره خدایا گرگ هم گرگ
انگار تنها آدم آدم نیست اینجا!!
راستی شنیدم حوری اون بالا زیاده
حتما بهشتت جای از ما بهترونه
قانون اونجا فرق داره با زمینت ؟؟
اینجا نجابت مدرکش دستمال خونه!
ما حالمون خوبه زمین و آسمون خوب
اینجا ملالی نیست جز دوری خدایا
دنیای ما اصلا شبیهه دوزخت نیست
آروم بخواب..نازی خدا..لا لالا لا لا !!