ققنوس
دلم یک اتفاق تازه می خواد
شبیه گم شدن تو پرسه ی باد
شبیه هرم دستی رو گرفتن
همون حس خوش بعد از یه فریاد
کلید شانس و باید پس بگیرم
از این دنیا که تن پوشش فریبه
بشم ققنوس و پرواز و بلد شم
بشم خورشید ، با اینکه عجیبه
یه "تو" کم دارم این روزا که "ما" شیم
جهان و توی دستامون بگیریم
کنار هم سراپا عشق باشیم
به پای بغض ِ همدیگه بمیریم
اگر باشه ، زمان تسلیممونه
سلام زندگی رو میشه حس کرد
چه مردادی بشه خونه از عطرش
چه بارونی بباره رو غم و درد
من این تصمیم و باید می گرفتم
درسته دیره اما میشه پا شد
دلو میشه از این شب گریه ها کند
توی بطن یه " عاشقانه " جا شد