آیین نامه
کلاج و دنده چهارو مسیرِ نا معلوم
بزن برو که تَهِ خطِ بختِ تو اینجاست
نرفته جاتو یکی توی خونه پر کرده
بزن برو که توو جاده رها شدن زیباست
از این به بعد زندگی یه پارک ممنوعه
ببین که سرنوشت رختِ رفتنت رو دوخت
همه توو فکرِ صف گازو کارتِ بنزینن
ولی تو فکرِ دلت باش… از نرفتن سوخت!
طِلِسمِِ ضائدِ براقو دور بندازش
بجای حلقه ی بختت ربانِ تیره ببند
به تابلوهای ایست پشت پا بزن اینبار
بزن برو به تمومِ گذشته هات بخند
تنت رو تووی سرازیزیا خلاصش کن
یه کم برای رهایی خلاف مستحبه
اصن خلاف گناهِ بزن برو که بریم
یه روزِ خوش که ندیدی,تَهش همیشه شبه
کلاج و دنده چهارو مسیرِ نا معلوم
بزن برو که تَهِ خطِ بختِ تو اینجاست
نرفته جاتو یکی توی خونه پر کرده
بزن برو که توو جائه رها شدن زیباست