یه مرد…

به نام خدا

«تو مردِ بی کسیایی ومن
محتاج یه بی کس
بابغضت میشکنه بغضم
ولی دوره ازت این دس»

چقد این مردُ دوست دارم،یه مردِ شاعرِ خسته
یه مردی که تمومش رو ،به پای شعر دخیل بسته

کسی که کوهِ احساس،دلش اندازه ی دریاس
مصیبت هم سرش خم شه،توو قلبش باز امید پیداس

باچشمای خودم دیدم،که سنگ لرزیده از شعرش
باهر یه تیکه احساسش زمین کم شده از عمرش

خودم دیدم که توو دستاش،چه جوری پینه بسته درد
چه جوری هرشبش روبا ،یه کاغذ درد و دل میکرد

چه جوری بغضشُ باشب،توو اعماقِ سکوت میخورد
نگاهش پی دشمن بود،ولی چوب رفیق میخورد

آره،این مردُ دوست دارم،میخوام توو لحظه هاش گم شم
میخوام روزی نصیبم شه ،که توو عطر تنش گم شم

«تومردبیکسیایی ومن،
محتاج یه بی کس
بابغضت میشکنه بغضم
ولی دوره ازت این دس»

اول ازهمه سلام
راستش اولین باره که از ترجیع بند استفاده میکنم،وتعریفش روازمقالات وشعرهایی که ازدوستان خوندم یاد گرفتم
نمیدونم صحیح هست یا نه من تلاشم روکردم…ممنون.

https://www.academytaraneh.com/67317کپی شد!
1658
۶۶

  • امیرعلی تاج @};- سلام به شما بانوی گرامی اومدم خدمتتون که شما هم منت بزارید و از نقد خوبتون بهره ببرم @};- @};-
  • توراندخت تفنگچی احساستون خیلی زیباست مخصوصا در این ترانه. پاینده باشید @};- @};-
  • حمیده سادات غفوریان سلام فریبای نازنین قبل ازچیز میخوام از فرصت استفاده کنم و به خاطر حضور مهربانت و پیگیرت پای ترانه های تمام دوستان آکادمی ازت تشکرکنم. حضور شما قطعا باعث دلگرمی همه ی ماست. :-) واما ترانه: اینکه دراین ترانه سعی کردی سرودن بند ترجیع رو هم تمرین کنی اتفاق خیلی خوبیه. اما همونطورکه دوستان اشاره کردن وزن بند ترجیع شما دچار مشکله «تو مردِ بی کسیایی منم محتاج یه بی کس بابغضت میشکنه بغضم ولی دوره ازت این دس» به این شکل مشکل وزنش حل میشه اما پیشنهادم اینه به جای بی کسی ها در مصرع اول صفت مانوس تری رو درنظر بگیری. بند اول: دراین بند کشف خوبی داری اینکه یه نفر تمام وجودش رو به ضریح شعر دخیل ببنده اما "به پای شعر دخیل بسته" در اینجا روی کلمه ی شعر یک سکته ی خفیف وزنی داری که به روانی موسیقی کارت لطمه زده. بنددوّم: مصیبت هم سرش خم شه یعنی چی دوست من؟! منظورت اینه که اگه از فرط درد ومصیبت هم سرش خم بشه؟ اگر اینه شما ضعف تالیف داری یعنی منظورت رو در بافت وزنی مصرع درست قرار ندادی. بنـد سوّم: در کلمه ی سنگ بازهم یه هجای کوتاه سکته داری مثلن اگه بود شب لرزیده از شعرش درست میشد. و شعر با عمر قافیه نمیشن. سنگ لرزیده از شعرش کشف خوبی بود. آفرین. بنــدچهــارم: به نظرم عالی بودی. خصوصا توی این بیت با مرد ترانه ت واقعا همزاد پنداری کردم. :-( بنــد پنجم: در کلمات سکوت و رفیق باز یه هجای کوتاه سکته داری و دراین بند ردیف داری اما قافیه ؟! :-? بند ششـم: پس قافیه کجا رفت فریبا جان؟! :-) برات آرزوی می کنم به آرزوهات برسی دوست خوبم. @};- @};- ((لحــظه لحــظه هاتن لبریـــز عطــر استــجابت))
    • فریبا رستگار سلام خانم غفوریان عزیز :-) ممنون دعوتم رو پذیرفتید. نمیدونید چقدرخوشحال شدم کامنتتون رو خوندم :-x اگه ترانه های دوستان رو میخونم به خاطر اینه که ازشون یادبگیرم که امیدوارم بتونم. @};- @};- از پیشنهاداتتون ممنونم همه رو با جون ودل قبول دارم. :-) خوشحال شدم بند چهارم رو دوست داشتید استاد عزیز:-x :-x قطعا اشکالاتی که گفتید رو پیگیری میکنم برای جایگزینی :-) امیدوارم هممون لحظه هامون لبریز عطر استجابت شه. @};- @};- @};- سپاس از شما....
  • علیرضا محرابی درود بانو فریبا ی گرام بسیار زیبا و دلنشین بود یاد گرفتم ممنون @};- @};- @};-
  • مهدي دمي‌زاده سلام دوست من... گفتنیا رُ دوستان گفتن با کاغذ درد و دل میکرد خوب بود سعی کن تصویر بدی - کشف کنی تا اینکه به صراحت حرفت رو بزنی اینجوری ماندگاری توو مخاطب بیشتره
    • فریبا رستگار سلام جناب دمی زاده @};- ممنون از حضورتون واز راهنماییتون. تصویر سازی برام خیلی مشکله وقطعا نیاز به مطالعه بیشتر دارم تا ممکن بشه برام. خیلی ممنونم @};- @};- @};-
  • مجتبی پورکاشانی سلام دوست عزیز گفتار ترانه، نحوه شروع بیت ها، تعابیر شاعرانه قوی، همه شون نشون میده شما ترانه پرداز قدرتمندی هستید. مخصوصا که اینو توی ترجیع بندتون که اولین ترجیع بند عمرتونه به خوبی نشون دادین.روون بودن ترانه تون برای خواندن من کفایت می کرد اما به نظرم یک سری ایرادهای قابل حل ، ترانه قشنگ شما رو از یک ترانه قوی دور می کنه که با رعایت این چیزهای کوچک مطمئنم ترانه سرای بسیار خاصی خواهید بود در آینده نزدیک: یکی مسئله قافیه هاست. شعرش و عمرش یا سکوت و رفیق یا لحظه هاش و تنش قافیه نیستن. هم آوا هم نیستن. با اصلاح اینها ترانه تون بسیار دوست داشتنی میشه. شاد باشید @};-
    • فریبا رستگار سلام آقای پورکاشانی عزیز @};- ممنون این لطف شما رومیرسونه که همچین چیزی رومیگیدوباعث تشویق من میشید.اما آیا واقعا؟؟؟؟ ;)) بله درمورد قافیه ها توضیح دادم ودوباره میگم که در مورد عمرش و شعرش فکرمیکردم قافیه ان،ودرمورد سکوت ورفیق هم میخورند جناس تام هستند. ولحظه هاش وتنش هم قبول دارم که غلطه. :-) ممنون از اعتماد به نفسی که میدید. همیشه موفق باشید.
  • سید ایمان پورحسینی درود بر فریبای عزیز.... @};- @};- @};- @};- احساس خیلی قشنگی تو کارت شناوره... این کار یه پله بالا تر از همه ی کارهای قبلیه که ازت خوندم... خودم دیدم که توو دستاش،چه جوری پینه بسته درد چه جوری هرشبش روبا ،یه کاغذ درد و دل میکرد =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> گفتنی هارو دوستان گفتند.... پیروز باشید @};- @};- @};- @};-
  • ديانا سكوت سلام عزیزم:-) @};- «تومردبیکسیایی ومن، محتاج یه بی کس بابغضت میشکنه بغضم ولی دوره ازت این دس» ممنون از احساس لطیفت نازنین @};- =D> =D> =D>
  • سعیده پورمحمد سلام فریبا جان بی نهایت از خوندن ترانه ت لذت بردم. راستش و بخوای واژه به واژه منو یاد مردی که دوستش دارم انداخت! 8-> ممنونم ازت. موفق باشی. @};- @};- @};-
    • فریبا رستگار سلام سعیده جان :-) خیلی خوشحالم که این دل نوشته رو دوست داشتی @};- مردای شاعر با احساس زیادن، امیدوارم کسی که دوسش داری دوست داشته باشه وبهش برسی. :-) توهم موفق باشی خانم ترانه سرا. @};-
  • الهه صادقي سلام فريبا جان مهربان و نازنينم :-x :-x :-x :-x ترانه ي دلنشين و زيباتو خوندم خواهر گلم @};- @};- @};- @};- @};- @};- پيشرفتت عالي عالي بوده @};- در پناه خـــــدا مهربونم @};-
    • فریبا رستگار سلام الهه ی خوب وگل،دختر سمفونی آب :-) ممنون عزیزم که وقتت رو واسه خوندن این کار گذاشتی، ببخش اگه زیاد خوب نیست ،چه کارمیشه کرد مبتدی ام دیگه. @};- @};- @};- خدا به همراهت باشه.
  • مجید شمس سلام بانو رستگار گرامی اول از همه آٰفرینکه تصمیم گرفتین ترجیع بند وارد کارتون کنید و این شما رو در ترانه چن قدم جلو میندازه و تاثیرش رو در آینده متوجه میشید @};- دوستان به ترجیع بند پرداختن که همه نظرا محترم بودن و خوندمشون فریبای عزیز پیشنهاد " این " رو داده براتون یعنی : تو مرد بی کسیایی و من ،محتاج ِ این بی کس بابغضت میشکنه بغضم ولی دوره ازت این دس» خب اگه ضمیر " این " رو استفاده کنی ، اونوقت خودتونو اشاره میکنید / محتاج این بی کس / چون ایشون از شما دورن و در نتیجه اشتباه هست که بگید محتاج این بی کسید / به نظرم همون " یه " بهتر هست. گرچه با " این دست " موافق نیستم :) باید فکری براش بکنید. در ادامه که روی صحبت شما با مخاطبای ترانس و اگه اینطور باشه ترجیعتون ایراداش زیاد تر میشه :) یا با ما حرف بزنید یا با مرد ترانه :) چقد این مردُ دوست دارم،یه مردِ شاعرِ خسته یه مردی که تمومش رو ،به پای شعر دخیل بسته کسی که کوهِ احساس،دلش اندازه ی دریاس مصیبت هم سرش خم شه،توو قلبش باز امید پیداس باز میگم اهل پیشنهاد به ترانه نیستم و این برای باز شدن ذهنتون برای تغییر این قسمته اگه دنیاش مصیبت شه / تو قلبش باز امید پیداس اگه لبریزه غم باشه / تو قلبش باز امید پیداس... @};- باچشمای خودم دیدم،که سنگ لرزیده از شعرش باهر یه تیکه احساسش زمین کم شده از عمرش// این دیگه زیادی مبالغه س ، چه جوری بغضشُ باشب،توو اعماقِ سکوت میخورد نگاهش پی دشمن بود،ولی چوب رفیق میخورد// قافیه که ندارین و این بندم بهتر بود نباشه چون غیر منتظره بود :) زیاده گوئی کردم / عذر موفق باشید @};- @};-
    • فریبا رستگار سلام جناب شمس عزیز @};- ممنون که به این کار سر زدید :-) خداروشکر شما یه روقبول داشتیدمنم با همین استدلال یه گذاشتم،اما توضیح خانم موسوی هم کاملا درسته. (یا با ما حرف بزنید یا با مرد شاعر):راستش اصلا به این موضوع توجه ای نداشتم. از پیشنهادتون خیلی خوشم اومد قطعا اولی رو انتخاب میکنم،ممنونم از راهنماییتون. :-) (این دیگه زیادی مبالغه س ):مبالغه مگه بده شاید دیده باشم. :-) در مورد قافیه:اتفاقا قافیه دارم:بغض خوردن و چوب خوردن،معانی خوردن فرق داره دیگه،درسته؟ بسیار ممنون ازوقت بسیار باارزشتون که واسه این کار گذاشتید. شما هم همیشه موفق باشید. @};- @};-
      • مجید شمس اره قافیه جناس بود :-)
  • سید میلاد حسینی ترانه زیبایی بود خانم رستگار لذت بردم مرسی @};- @};-
  • مریم جعفرزاده سلام خانم رستگار عزیز ترانه تون رو دوست داشتم و لذت بردم . کامل درگیر این حس و این جدایی شدم .قابل تحسینه . =D> =D> فقط منظورتون رو از این قسمت نفهمیدم درست :محتاج یه بی کس .... قلمتون روون .احساستون پابرجا @};-
    • فریبا رستگار سلام مریم عزیز ممنون از حضورت خانم، خوشحالم که دوست داشتی. محتاج یه بی کس:باید ویرایش بشه،درستش محتاج این بی کس،که همون مرد بی کسییا هست. @};- @};- مرسی عزیزم شما هم. @};- @};-
  • علی حمیدی درود فریبای عزیز @};- احساس ترانه هات قابل لمسه و من دوست دارمشون و بهترین ها رو برات آرزو میکنم @};- @};- @};- @};-
  • نیما پیر باوقار مدتیه ترانه بعضی از دوستان خیلی من رو درگیر خودش میکنه و این رو خیلی دوست دارم موفق باشید خانم رستگار عزیز @};- @};- @};-
    • فریبا رستگار سلام جناب پیر با وقار ممنون از از حضورتون،بله بعضی ترانه ها خیلی آدم رو درگیر میکنه ومن واقعا الان درگیر یکی از ترانه های دوستانم. شما هم موفق باشید @};- @};- @};- .
  • رضا معظمی سلام خانوم رستگار @};- دوستان گفتنیارو گفتن و به شخصه به دوستانی که ازشون می آموزم دست مریزاد میگم و امیدوارم همیشه سالم و پایدار باشن @};- اما کار خودتون که جای یه تبریک خیلی بزرگ داره به خاطر پیشرفت چشمگیری که داشتین...آفرین.ادامه بدین.روند خوبی دارین(به قول دوستمون بزنم به تخته :) ) خیلی جا واسه بهتر نوشتن دارید.... رستگار باشید @};- @};- @};-
    • فریبا رستگار سلام جناب معظمی عزیز. ممنونم ازحضور وتبریک شما، اما شاید ندونید واقعا دارم ازته دل میگم که کامنتی که شما پای یکی از کارام گذاشتید باعث شد تا برم ومقالات روجمع کنم وبخونم تا اصلا معنی وزن وریتم رو بفهمم،میدونمم که هنوز خوب یاد نگرفتم وکار شاقی نکردم،اما الان میتونم تشخیص بدم که کار اولم چقدر پرایرادتر ازالانم بوده.منم ممنونم از شما @};- @};- . خب رستگار هستم دیگه...
  • الوان شریفی نیا درودخانم رستگارعزیز! ترانه ی پراحساسی ازتون خوندم... موفق باشید! :-x
  • سهیل پیلتن درود خانم رستگار عزیز ترانتون رو خواندم و از خواندنش لذت بردم بزنم به تخته هر بار بهتر از بار قبل میشین دوستان به خوبی نقدهای لازم رو کردن و به تمامی نکات اشاره فرمودن ترجیع بند میتونه بهترین بند کار یه شاعر باشه به نظر بنده خوبه که تو ترانه هاتون ازش استفاده کنین موفق باشین سپاس @};-
    • فریبا رستگار سلام جناب پیلتن مرسی از حضور ووقتی که گذاشتید قطعا همین طوره ومن بسیار خوشحالم که خارج از دنیای خودم اینجا با دوستانی مثل شما وهمه بچه های آکادمی آشنا شدم که با اینکه از پشت یه شیشه فقط عکسشون رو میبینم ونوشته هاشون رو میخونم اما میتونم بفهمم دلسوزیشون ولطفی که به همدیگه دارن چقدره. @};- @};-
  • آیدین صبور درود . حس نابی رو توی کار جاری کردید. تبریک
  • مجید صادقی فقط یه نکته نمیدونم آوردن ترجیع بند اول ترانه درسته یا نه این رو کاش دوستان راهنماییم بکنن
    • فریبا رستگار سلام جناب مجید صادقی عزیز @};- ممنون لطف دارید،چون خودم تو کارای دوستان هم اول وآخر وهم در اواسط کار دیدم گذاشتم بله ای کاش راهنمایی بفرمایند. @};-
  • مجید صادقی سلام فریبای عزیز ترانه زیبایی بود
  • عليرضا عباسي درود خانوم رستگار @};- @};- @};-
  • حسین خزایی حس بسار زیباا و ملموسی در ترانه جاری بود.. با مفهوم این قسمت نمی دونم چرا نشد ارتباط برقرار کنم . حس میکنم یه چیز کم داره تا بتونه کامل شه.. @};- @};- یه مرد که کوهِ احساس، دلش اندازه ی دریاس مصیبت هم سرش خم شه، توو قلبش باز امید پیداس مصیبت ( هم) سرش خم شه .... تو قلبش (باز) امید پیداست-( هم و باز ) حس میکنم یه جوارایی تناقض دارن. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ «تو مردِ بی کسیایی ومن محتاج یه بی کس بابغضت میشکنه بغضم ولی دوره ازت این دس» جسارتا یه پیشنهاد واسه ترجیح بندت : تو مرد بی کسا و من to marde bi kasao man یه محتاج به تو بی کس y mohtaj - b toe bi kas بابغضت میشکنه بغضم ... ولی دوره ازت این دس» ... @};-
    • فریبا رستگار سلام جناب خزایی ممنون ازشما. @};- منظورتون از تناقضش رو نفهمیدم ولی چیزی که میخواستم بگم این بود که اگه مصیبت هم سر این عزیز دل بیاد نا امید نمیشه وتو دلش امید همیشه هست. بله اینطوری هم خیلی خوب خونده میشه ودرست تر میشینه حتما وحتمااز نظر شما وخانم سید موسوی استفاده میکنم ممنون که وقت گرانبهاتون رو پای این کارگذاشتید برادر عزیزم. @};- @};-
  • فریبا سید موسوی سلام فریبای عزیز .اولن برای ذوق سرشار و احساس بسیار زیبای کارت بهت تبریک می گم .آفرین خیلی عالی بود همه ی قسمتا خوب و روون بود ولی ترجیع بند ضعیف بود .خانمی محتاج یه بی کس...ضعف تالیف داره و مفهوم مورد نظرتو نمی رسونه من اینجور معنی کردم که من محتاج یه آدم بی کس هستم که با بدنه ترانت همخونی نداره شاید اگه می شد تو مرد بی کسیایی و من ، محتاج ِ این بی کس بابغضت میشکنه بغضم ولی دوره ازت این دس» ببین عزیزم شاید بگی چه فرقی کرد ولی وقتی میگی محتاج یه بی کس یعنی محتاج هر بی کسی هستی ولی با آوردن (این ) به جای (یه ) مفهوم ترانت کلی فرق می کنه و (این ) برای خواننده کاملن مشخص می کنه که داری از همین مرد بی کس که خودت محتاج همین بی کس هستی حرف میزنی :-) نمیدونم تونستم منظورمو برسونم یا نه ;)) حس می کنم این ظوری هم روونتر می شه هم اگه موافق باشی مطلب مورد نظرتو بهتر برسونه .ببخش اگه جسارت کردم در کل خیلی دوست داشتم آفرین .همین طور ادامه بدی عالی می شی .موفق باشی =D> =D> =D> @};- @};- @};-
    • فریبا رستگار سلام خانم سید موسوی عزیز @};- مرسی از این کامنت سرشار از انرژی مثبتتون و ممنونم که دعوتم روپذیرفتید :-x بله واژه(این)خیلی بهتره ودرست میشه کاملا منظورتون رو درک کردم، جسارت چیه شما کمک میکنید ونباید کمک کردن باجسارت گرفتن اشتباه گرفته بشه ومن اینو میفهمم. خیلی خوشحال شدم ازحضور ترانه سرای شعرای غریزه،دهکده،من ازفاصله میترسم،زیر پوست زخمی شب و...که خیلی دوسشون داشتم.
      • فریبا سید موسوی ممنونم عزیزم .خیلی خوشحالم که ترانه هامو می خونی .نظر لطفته .به امید ترانه بارون @};- @};- @};-
      • فریبا رستگار :-) @};- @};-
  • عباس مقدم درود بر فریبای عزیز سوای از باید ها و نبایدها باید بگم کارتو دوس داشتم و از احساس زلالی که توش بود لذت بردم پیشرفتت قابل تحسینه بهت تبریک میگم @};- @};- @};-
  • صادق شيخي روز به روز دارين پيرفت ميكنين.هم وزن و هم قافيه نسبت به قبل خيلي بهتر شده خيلي براتون خوشحالم..وزن ترجيع بندتون كه اشكال داره و منظورتونو از محتاج بودن به يه بي كس نتونستين درست برسونين..موفق باشين @};-
    • فریبا رستگار سلام جناب شیخی برادر عزیزم، ای کاش یه خرده بیشتر ازمشکل ترجیع بند برام میگفتید تا بهتر مشکلش روبفهمم، ممنون قطعا به گرد پای کارقبلی شما هم نمیرسه. منظورم این بود که من به این مرد بی کس محتاجم دیگه... اگه نتونستم برسونم باید ببخشید. @};- @};-
      • صادق شيخي احتمالا منظورتون اين بوده كه به مردي محتاجين كه كسي جز شمارو تو قلبش نداره اما خوب بيانش نكردين.. تو ترجيع بند "و من" بياد پشت "محتاج يه بي كس" شكل خوانش درست ميشه و وزن مياد سر جاش @};- @};- @};-
      • فریبا رستگار سلام دوباره جناب شیخی باعرض پوزش همچین منظوری نداشتم،باید رو بیانم کار کنم تا معانی مختلف برداشت نشه. تومرد بی کسی یایی و من،محتاج یه بی کس،با بغضت میشکنه بغضم،ولی دوره ازت این دس.اینطور.
  • معصومه قریشی درود فریبا جان یه کم وزن ترجیع بندت می لنگه ولی همین که برای اولین بار ازش استفاده کردی خودش توجیه خوبیه برای این اتفاق :-x احساس ترانت رو خیلی دوست داشتم و پسندیدم بانو @};- @};- @};-
    • فریبا رستگار سلام معصومه عزیز اول بگم که فکرکنم کارت رو چند ساعت پیش تو لیست انتظار دیدم ولی حالا که رفتم بخونم نبود. ای کاش میگفتی ازچه نظر میلنگه. ممنون که دوست داشتی عزیزم. :-x
  • سامان جاويدان سلام خانم رستگار عزیز خوندم کارتون آفرین به دلم نشت @};-
  • یاسمن شکفته سلام خانم رستگار کار خوبی خوندم ازتون @};- @};-
    • فریبا رستگار سلام یاسمن جان ممنونم عزیزم @};- @};-
      • یاسمن شکفته خانم رستگار عزیز الان دوباره کارتونو خوندم، کار احساسی و زیبایی هست اما فکر می کنم با پرداخت خیلی بهتر بشه. وزن (مفاعیلن مفاعیلن) هست و می تونه خیلی روون تر از این دربیاد با ویرایش/ "خودم دیدم که توو دستاش،چه جوری پینه بسته درد چه جوری هرشبش روبا ،یه کاغذ درد و دل میکرد" =D> @};- سکته های وزنی توی ترانه خیلی به چشمم خورد که واضحه و نمی گم کجای ترانه اس. توی بند 2 ، (مصیبت هم سرش خم شه) منظورو اصلن نفهمیدم! فکر می کنم این بوده که ( مصیبت هم سرش بیاد...) درسته؟ اگر این بوده جوری که شما نوشتین کمی مشکل داره چون (خم شدن) رو تا به حال درباره ی مصیبت نشنیده بودم! اگرم منظور چیز دیگه ای هست امیدوارم توضیح بدین و متوجه بشم:) / در بند 3 (شعر و عمر) قافیه نیستن حتی با اضافه کردن صدای --ِ-ش/ در کل اصلن نمی فهمم این بندو ! :-? "باچشمای خودم دیدم،که سنگ لرزیده از شعرش باهر یه تیکه احساسش زمین کم شده از عمرش" --------------------------------------------------------------- (سکوت و رفیق) (لحظه هاش و تنش) قافیه نیستن و حتی هماهنگی صوتی و آوایی هم ندارن! چون دو سه مورد قوافی رعایت شده اگر در کل ترانه قافیه باشه بهتر خواهد بود. / غیر از این هم این ترانه احساس شماس به( یک مرد) که درواقع سوژه ی کارتونه... اما آخرای ترانه از (دشمن و چوب رفیق خوردن) اون مرد حرف زدین که این در قالب یک بند برای من مخاطب خیلی مبهم بود! اصلن نمی دونم این وسط چرا یکدفه از دشمنی و نارفیقی گفته شده وقتی در طول ترانه حرف از احساس شما زده شده! فکر می کنم این بند رو یا باید همسو با کل ترانه تغییر بدین یا کمی بیشتر راجبش بنویسید که تکلیفش معلوم شه! ترجیع بند هم که بحثی نیست، خانم سید موسوی عزیز توضیحات رو دادن @};- امیدوارم هر بار ترانه های زیبا و زیبا تر از شما بخونم. جسارت منو ببخشید/ سلامت و سربلند باشید @};-
      • فریبا رستگار سلام دوباره یاسمن عزیز ممنون که وقتت رو برای نقدم گذاشتی. @};- ممنون که اون بند رو دوست داری. :-) در مورد سکته ها باید بگم هنوز اونقدر قدرت تشخیصش رو ندارم اما تو این کار به کمک آقای عباسی عزیز متوجه شدم. بله در اصل همین بوده ولی چون اگه بیاد رو مینوشتم قطعاروون خونده نمیشدمیخواستم این منظور رو برسونم از خم شدن مصیبت : اینکه سختی و مصیبت رو سرش آوار شه که گویا خم شدن اصلا واژه مناسبی نیست ومنظور رو خوب نمیرسونه. من فکر میکردم قافیه هست:ع م ر/ ِ /ش و ش ع ر/ ِ/ش امامثل اینکه غلط فکر کردم :-/ درسته منظورم رو نتونستم از حد احساس این عزیز دلم برسونم که میتونه دل سنگ رو بلرزونه و از عمر زمین کم کنه. خانم یاسمن سکوت ورفیق قافیه نیستند اما معانی میخورد دراین دومتفاوت هست از یه خانم بسیار عزیز پرسیدم که شاید نخواد اسمش روبیارم واینو نوشتم. @};- (نگاهش پی دشمن بود،ولی چوب رفیق میخورد) بازم میخواستم بگم از سختی این عزیز دل که من دیدم همچین چیزی رو ،ولی مثل اینکه خوب بیان نکردم البته اگه بخوام راستش روبگم این بیت چیز دیگه ای بود. باز هم ممنون ازوقتتون وخوشحال میشم از نقداتون ویه جور درسه برام. @};- @};-
      • فریبا سید موسوی :-) @};- @};- @};-