یار خوب دل بریده
عشق من تو مرهمم شو، نازنینیم پیرهنم شو
پیرهنی از جنس خوابی، تو رویای هر شبم شو
زخم دل بی تو عمیقِ ، ی رگم که زیرِ تیغم
من ی دریا خالی از موج* من ی مرد بی رفیقم
تویِ این کویر وحشی تو یِ ابر مهربونی
من شدم فریاد تب دار، تو صدایی که می خونی
یارِ خوب دل بریدِ، یارِ خوبِ خسته ی من
قلبتُ از من گرفتن این لبای بسته ی من
این دلم که رفته بر باد با لبای خسته از داد
زندگی رُ. از تو می خواد، حالا که دل به دلت داد
وقتِ دل دادن فرهاد فصل سرد عاشقی بود
تبِ چشمای قشنگت ترسِ از عاشق کشی بود
تیغِ تیزِ حرف مردم رو تنِ داغِ تو جا شد
ی سکوت سربی اومد، وحشتی اینجا به پا شد
وحشتی از جنس باروت، وحشتی از جنس تیشه
وحشتی شبیه آتیش که نشسته توی بیشه
یادِ تو جا موندِ عشقم تویِ مردابِ نگاهم
این همه ترسُ رها کن تو دلت جا مونده آهم
یارِ خوب دل بریدِ، یارِ خوبِ خسته ی من
قلبتُ از من گرفتن این لبای بسته ی من
این دلم که رفته بر باد با لبای خسته از داد
زندگی رُ. از تو می خواد، حالا که دل به دلت داد
( رضا حسنوند)
————————————————————————
* ویرایش شد