برگرد
یه شمع دیگه روشن کن ، من از تاریکی می ترسم
بیا برگرد و این خوابِ
پر از نفرینُ حاشا کن
بیا برگرد و بارونُ
تو چشم من تماشا کن
یه شمع دیگه روشن کن
من از تاریکی می ترسم
تموم شب با کابوسِ
یه جای خالی هم پَرسم
جای خالیت داره از من
یکی مثل تو می سازه
هنوزم عکسِ لبخندت
رو پلکام سایه میندازه
یه شمع دیگه روشن کن
که من تاریکیِ محضم
بذار یادم بره بازم
فقط با سایه ت هم مرزم
بذارم یادم بره دستات
تو فصلِ قصه جا مونده
دلم از روزی که رفتی
رو دستای خدا مونده
بیا برگرد و این خوابِ
پر از نفرینُ حاشا کن
بیا برگرد و بارونُ
تو چشم من تماشا کن