شبگردترینم

شبگردترینم

یه شب که خیلی آروم پرسه میزدم

دلم هوای دست هایِ یار رو کرد

دلم منو به سمت کوچه ای کشوند

پر از خاطره پر از سکوت و درد

 

یه شب که خیلی آروم پرسه میزدم

خیال تو منو یه لحظه ول نکرد

همیشه حرف آخرت تو گوشمه

میگفتی وقتی رفتی دیگه برنگرد

 

یه بغض سنگین همیشه با منه

که بعضی وقتها سکوتو میشکنم

کجا باید برم به کی باید بگم

بگیرم کل تقصیرارو گردنم

 

یه ساله خوابشو من هر شب میبینم

یه ساله بی تابو شب گرد ترینم

یه ساله بعد از ظهرهای جمعه مو

تو کافه ی قدیمی منتظر میشینم

 

شاید خودت ندونی بدترین غمه

فقط یه عکس از تو توی کیفمه

دلم میخواد باشی باز پیش من

دیگه نمیکشم خدایا بسمه

 

از این نویسنده بیشتر بخوانید: