محمدرضا خمیسی

سقوط

نمیدونم چرا هر جا تو رفتی راهتو میرم هنوزم بعد از این بازم سراغِ عشقو میگیرم

کسی که بال و پَر داره
از افتادن نمیترسه
سقوطِ آدم از هر جا
شروعِ صحنه ی ترسه
.
من از جایی که افتادم
یه دنیایِ خیالی بود
همون لحظه زمین خوردم،
که پشتم سخت خالی بود
.
نمیدونم چرا هر جا
تو رفتی راهتو میرم
هنوزم بعد از این بازم
سراغِ عشقو میگیرم
.
نمیشه لحظه ای با من
با این خونه کنار اومد
من از حجمِ غمی مُردم
که بعد از تو به بار اومد
.
جز این که رفتی و رفتم
همین از عشقِ ما مونده
کسی که عاشقت بوده
ببین از عشق جا مونده
.
درست از آخرین بودن
به تنهاییم محکومم
یه کوهِ بغض و آتیشم
که از بیرون آرومم
.
نمیدونم چرا هر جا
تو رفتی راهتو میرم
هنوزم بعد از این بازم
سراغِ عشقو میگیرم
.
نمیشه لحظه ای با من
با این خونه کنار اومد
من از حجمِ غمی مردم
که بعد از تو به بار اومد
.
ترانه سرا | محمدرضاخمیسی

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/110036کپی شد!
461