مرهم

درد داره که بخندی رو به روش
وقتی داری از درون می‌پاشی
سخته باور کنی دوسِت داره
وقتی واسه‌ش عشق دوم باشی

سخته باور کنی و میدونی
با تموم قلب دوسِت داره
حق نمیدی به غم توی چشاش
وقتی خنده رو لبات میذاره

وقتی داره میگه دوسِت داره
حق نمیدی اگه میلرزه صداش
حق نمیدی اگه میترسه از عشق
ترس داری از همه خاطره‌هاش

تو میدونی که چقد غمگینه
تو میدونی که باید مرهم شی
گریه دردی رو دوا نمیکنه
بعد از این باید یه کم محکم شی

میدونه که راست میگی اما
از شنیدن دروغ میترسه
تلخ میشی اگه شک کنه بهت
آرزوتون یه شبِ بی‌ترسه

فکرِ اینکه بره کابوس توئه
اینکه ترکش کنی مرگه واسه اون
دور بریزین این همه تردیدُ
هر دو عاشق همین، اینو بدون

آنا جمشیدی
#آنا_جمشیدی

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/108961کپی شد!
886
۴
۱