" کاش …"

عمریه که تو آرزوی منی
ولی من اون من جوون نیستم
روح پژمرده ای شدم که دیگه
ساکن یه تن جوون نیستم

خیلی وقته سفیده موی من و
عاشقی آرزوی گم شدمه
قاب روزو شبم قرق شده ی
عکس بی روح چهره ی خودمه

خیلی وقته رمان نمی خونم
حوصله م کمتر از تحملمه
زندگیم گلدون کوچیکیه و
کاکتوسی که ظاهرن گلمه

اتفاقی یه لحظه رد شدی و
چهره ت از دور دلبری می کرد
چشمای تو سیاهچاله بود و
حتی از نور دلبری می کرد

رد شدی از کنار من اما
حسرت مبهمی تو قلبم موند
آسمونم یه لحظه روشن شد
رد نور کمی تو قلبم موند

کاش مثل گذشته حس جنون
زندگی مو فدای تو می کرد
عشق؛ با اقتدار، جون منو
سپر هر بلای تو می کرد

عمریه که تو آرزوی منی
ولی من اون من جوون نیستم
روح پژمرده ای شدم که دیگه
ساکن یه تن جوون نیستم

https://www.academytaraneh.com/107992کپی شد!
671
۶
۲