اعدامی

چقد انتظارت نشستم ولی
نه یه قاصدک رد شد اینجا، نه تو
میون دل و عقل من جنگه که
یکی میگه موندن،یکیشون برو…

بیا دیگه تکلیف و روشن کنیم
خلاصم کن از این همه اضطراب
نجاتم بده یا بزن زیر پام
شبیه یه اعدامیم رو طناب…

آخه جای من نیستی، تا حس کنی
سر یک دوراهی نشستن چیه
گرفتار موجم،تو رو ساحلی
نمیدونی دردِ من اصلا چیه…

نمیدونی و شاید حتی برات
مهمم نباشه که چی میکشم
همش میزنی هی خودت رو بخواب
که من از ادامه خودم خسته شم….

بگی که کم آوردی و جا زدی
بگی این تو بودی تا آخر نموند
که انگ خیانت بیفته رو من
کسی که برات زندگیشو سوزوند…

بیا دیگه تکلیف و روشن کنیم
همین جا ،با این شعر و این قافیه
یا با من بمون یا بزار و برو
واسه هر دوتامون دیگه کافیه…

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/106697کپی شد!
604
۱
۱