یه اسکلت مونده از اون روزا
شاخه گلی که مثل من خشکید
یه خنده که تلخ و ترک خورده
روی لبای جمجمه ماسید
هنگم هنوزم بعد این سالا
داغون داغونم من از هر حیث
دور تموم زندگی افتاد
روو فاصله روودکمه ی اسپیس
دنج یه کافه خسته و متروک
پوسیده حسم توو تب دیدار
تقویم روزای نبودت شد
تار عنکبوتی گوشه ی دیوار
من اومده بودم که عاشق شم
بدقول بودی پشت پا خوردم
هنگم هنوزم رووهمون لحظه
انگار چندین ساله که مردم
#زهره_پوربابکان
از این نویسنده بیشتر بخوانید: