"درخت"

۷۴۱۱۴۱۵۲۱۵۱۱۷۱۱۸۱۲۶۲۳۲۲۲۲۶۱۱۰۲۲۰۳۱۰۴۵۳۱۷۱۲۳

 

یه درختم که تن سپرده به مرگ
بس که شلاق صاعقه خورده
ریشه هام دور سنگ پیچیده
رویاهام خیلی وقته که مرده

کرمی موذی به اسم “تنهایی”

لونه کرده توی تموم تنم

چیزی غیر از سکوت ممتد نیس

خاطراتم رو که ورق بزنم

“یه درختم که تن سپرده به مرگ
یه درخ(ت) که حالا زغال شده
یه پیامم که بی مخاطبه و
یه جوابم که بی سوال شده”

تشنه ی قطره ای محبتم و
وسط یه کویر خشکیدم
من یه عمره بدون یار و رفیق
با غم روزگار جنگیدم

هرکی رد شد رو پوست نازک من
نقش یه قلب یادگاری کشید
کی مث من میون اینهمه قلب
بی تپش موند و طعم مرگو چشید؟

“یه درختم که تن سپرده به مرگ
یه درخ(ت) که حالا زغال شده
یه پیامم که بی مخاطبه و
یه جوابم که بی سوال شده”

ابر و بارون فراریه از من
سبز میشم ولی تو دفتر شعر
می نویسم عذاب یه عمرو
ضجه می شم تو بند آخر شعر

 

https://www.academytaraneh.com/106094کپی شد!
516
۴
۳