نقد آقای علی ادریس زاده بر ترانه خانم فریبا رضایی
پسرم، یار هفت ساله ی من
با تو یه مرد خوب، بابا شد
با تو گلها بهارو فهمیدن
با تو اردیبهشت، زیبا شد…
من تو رو خیلی ساله می شناسم
از همون موقع که جنین بودی
یا نه، حتی ، یه خورده قبل ترش
اون زمانی که…نقطه چین بودی…
مثل یه ماهی – قرمز اومدی و
توی حوض دل من افتادی
فاتح سرزمین لالایی
امتحانت رو خوب پس دادی…
گریه هات بوی زندگی می داد
از تو چشمات، بهشت پیدا بود
یه سه شنبه، تو رو بغل کردن
بهترین اتفاق دنیا بود…
اومدی تا که هفت ساله بشی
همه دنیا رو سین- جیم کنی
جیب روزای بچگیتو پر از
مشکلات بدون میم کنی…
نسبتی با فرشته ها داری
تو بخندی، خدام می خنده
تو برای خودت کسی میشی
کمتر از بیست سال آینده…
نه، مهم نیست شاهزاده ی ما
یه مهندس شه، یا یه دکتر شه
زندگی کن فقط یه جوری که
دلت از دوست داشتن، پر شه…
تو دیگه مرد خونه ای، باید
فکر روزای بعد از این باشی
تو فقط خوب باش و خوبی کن
تو می تونی که بهترین باشی…
حالا این بار نوبت منه که
توی آغوش گرم تو ،جا،شم
آرزوم اینه بعد مردن هم
بتونم باز، مادرت باشم…
درود .خوشحالم میتونم چند خطی رو روی ترانه سرکار خانم رضایی بنویسم و امیدورام مثبت و مفید باشه نظراتم.
در ابتدا اگه بخوایم از کلیت اثر حاضر بیشتر بدونیم چند شاخص وجود داره که متن نوشته شده رو به سمت یک اثر صرفا محاوره (شعر محاوره و عدم وابستگی به اجرا) و با شاخصه های کمتر ترانه (ملزم به اجرا) هدایت میکنه.
ویژگی هایی مثل
√ تعداد بندهای به نسبت طولانی اثر با دید اجرا (۹ بند)
√ شکل و حالت دیالوگ محور روایت در اثر
√ عدم استفاده از ترجیع بند و یا تنوع وزن در بندها با توجه به کثرت بند
√ استفاده از بعضی کلمات که در اجرا به شکل مناسبی در نمیاد و…
پس در ادامه و اشاره به جزییات اثر سعی میکنم با دید بیشتری به اثری روایی که با زبان محاوره بیان شده بپردازم و کمتر شاخصه های اجرایی رو در نظر بگیرم.
پسرم، یار هفت ساله ی من
با تو یه مرد خوب، بابا شد
با تو گلها بهارو فهمیدن
با تو اردیبهشت، زیبا شد…
در بند ابتدایی شروع نسبتا خوبه و ورود با زمینه سازی مناسبی شروع میشه و مخاطب شک داره بخاطر وجود کلمه (خوب) بعد از مرد آیا دیالوگ از زبان پدر هست به فرزند یا مادر
در بیت دوم بند آوردن بهار دریک مصرع برای تصویر سازی و اردیبهشت در مصرع بعدی تکرار مضمون در تصویره و بهتر بود در یکی از این دو مصرع تصویر متفاوت تر و پر اثر تری بیان بشه بجای تکرار مضمون با تغییر کلمات
♦️♦️♦️
من تو رو خیلی ساله می شناسم
از همون موقع که جنین بودی
یا نه، حتی ، یه خورده قبل ترش
اون زمانی که…نقطه چین بودی…
به شخصه اصلا این شکل تصویر پردازی بعد از تصویرای نرم و احساسی در بند قبل و نمیپسندم(جنین بودی…)
و نکته دیگه ای که تو این بند کمی آزار دهنده میشه خیلی ساله میشناسم و ارجاعش به زمان جنینی و حتی تکرار خط کلام به شکل ضعیف تر از بند یک که عدد هفت سال توش اشاره شده و خیلی سال و پوشش و تحت الشعاع قرار میده…
با
بیت دوم با هر شکل توضیح فلسفی هم که بشه براش ساخت اصلا موافق نیستم
قبل تر از جنین یعنی کی دقیقا
وقتی که نقطه چین بودی واقعا عجیبه… چجوری نقطه چین بود یا….
باید بدونیم روای پدر یا مادر هست و مخاطب فرزندش نه فیلسوف علاقه مند به هنجارشکنی های پست مدرن
از نظر من نقطه چین تنها نقش قافیه جذاب رو خواسته بازی کنه که موفق نبوده…
♦️♦️♦️
مثل یه ماهی – قرمز اومدی و
توی حوض دل من افتادی
فاتح سرزمین لالایی
امتحانت رو خوب پس دادی…
در این بند هم دچار بهم ریختگی معنا و درگیر شدن به استفاده از چند ترکیب و واژه کنار هم شدیم بدون دقت به معنا و مفهوم
بعد از فضای تصویرهای نامناسب و بیرون زده جنین و … باز تصویر نرم و حسی مناسب با مخاطب ماهی قرمز کوچولو …. اما تو حوض دل افتادنش (تصویر خوبی نشده)
فاتح سرزمین لالایی (بدون ارتباط با بیت اول بند)
امتحانت رو خوب….(بی مقدمه… کودوم امتحانو … افتادن تو حوض دل رو یا فاتح سزمین لالایی بودن رو…. ) ارتباط بین مصرع ها هم در بند بسیار ضعیفه یا وجود نداره
♦️♦️♦️
گریه هات بوی زندگی می داد
از تو چشمات، بهشت پیدا بود
یه سه شنبه، تو رو بغل کردن
بهترین اتفاق دنیا بود…
بیت اول دو مصرع که صرفا توصیفی هستن با تصاویر احساسی تکرار شده و مصرع سوم که سه شنبه بسیار اثر رو شخصی میکنه و اوردن اعداد بی پرداخت کمی مخاطب رو ازار و از اثر دور میکنه
مصرع چهار این بند ارتباط بسیار خوبی با مصرع شخصی شده قبلش داشت….
♦️♦️♦️
اومدی تا که هفت ساله بشی
همه دنیا رو سین- جیم کنی
جیب روزای بچگیتو پر از
مشکلات بدون میم کنی…
واقعا هدف از به دنیا اومدن هفت ساله شدن نیست و در این قسمت اثر مخاطب دچار دومین شبهه میشه که راوی بعد از مجهول بودن پدر یا مادر بودنش میاره و اون اینکه شاید مخاطب(فرزند) تو هفت سالگی از بین رفته و دیالوگ ها با یاد فرزند ردو بدل میشه و مخاطب اثر برای رسیدن به پاسخ روایتو دنبال میکنه تا برسه به ضربه …
مصرع دوم بند زیبا و بجا ومرتبط بود و تونسته بود ضربه قافیه هم داشته باشه و بیت دوم بند هم در تشریح مصرع اولش ادامه پیدا میکنه و باز سراینده در مصرع اخر علاقه مندیش به ضربه زدن با بازی کلماتی و قافیه رو ترجیح میده به کلام مناسب با فضای روایت…مخاطب راوی ، فرزنده هفت سالشه و کمی مشکلات بدون میم هضمش براش سخت نیست!؟؟؟
جیبهای بچگی هم ترکیبی نیست که در اثر پرداخت شده باشه …. بچگی حشوه معنا داره …. جیبهاتو کافیه
و واقعا هدفایی که بیان میشه برای به دنیا اومدن و هفت سالگی…همگی معنای منسجمی و دنبال میکنه!؟
♦️♦️♦️
نسبتی با فرشته ها داری
تو بخندی، خدام می خنده
تو برای خودت کسی میشی
کمتر از بیست سال آینده…
دو بیت این بند مجزا خوبه اما باز در ارتباط قوی و مکمل هم نیستن
نکته بعدی …
بند دوم و مصرع اخر استفاده از عدد کمتر از بیست بدون پرداخته و خیلی کلی اما اینجا یکی از شبهه ها پاسخ داده شد…
فرزند زنده است و ضربه ای که اونشکل دیالوگ نویسی قبلی داشت خنثی شد…
♦️♦️♦️
نه، مهم نیست شاهزاده ی ما
یه مهندس شه، یا یه دکتر شه
زندگی کن فقط یه جوری که
دلت از دوست داشتن، پر شه…
شاید این بند مکمل بیت دوم بند قبل هست و تونسته ارتباط و کامل کنه و در معنا هم مثبت عمل کنه…
تنها مشکل در این بند “یه” مهندس وبه خصوص تکرار “یه” قبل از دکتر هست که حشو هست و حتی غیر از این بحث در خوانش معمولی و دکلمه فارغ از مباحث خاص اجرا هم کنار هم اومدن “یا” و “یه” به شکل یکجا خوانش رو دچار سختی میکنه…
♦️♦️♦️
تو دیگه مرد خونه ای، باید
فکر روزای بعد از این باشی
تو فقط خوب باش و خوبی کن
تو می تونی که بهترین باشی…
مصرع اول , سوم و چهارم در این بند خوبه و معنا و ارتباط مناسبی هست در مصرع دوم هم موضوع ارتباط وجود داره اما باز برای مخاطب فرزند کمی زوده تو هفت سالگی اینجور ازش خواستن به فکر روزای بعد باشه…
♦️♦️♦️
حالا این بار نوبت منه که
توی آغوش گرم تو ،جا،شم
آرزوم اینه بعد مردن هم
بتونم باز، مادرت باشم…
دومین سوال هم که تو بند اول ایجاد شد مادر یا پدر بودن…
پاسخ داده شد و کلمه “خوب” در بند اول که میتونست استفاده ضربه ای ازش بشه با مادر بودن روال معمول و رقم زد….
بیت دوم خیلی فلسفه گنگی داره و شاید باز معنا دچار ایراده
۱-مرگ مگه باعث عدم مادر بودن میشه
۲-چرا این ارزو(مگه در بستر بیماری یا….دیالوگ ها گفته شده… در پرداخت بندهای قبل این نشون داده نشده)
۳-برای بند پایانی یه اثر روایی چه ضربه ای به مخاطب وارد میشه که تو ۹ بند همراه بوده …
در پایان و جمع بندی ذکر این نکته ضروریه ترانه سرایی که تا این حد مطلوب به وزن و حد زیاد به قافیه و بیشتر از اون کشف در قافیه و داشتن دایره واژگانی مناسبی برخورداره با کمی دقت در ایجاد شعریت نسبت به چیدمان خاص و به ظاهر جذاب ترکیبات میتونه ترانه های بسیار عالی و موندگاریو خلق کنه…
دقت در معنا و ایجاد ارتباط مناسب عمودی و درون بندها و دور شدن از فضای فوق شخصی بدون پرداخت و کاستن تصاویر انتزاعی ناملموس مواردی که دوست عزیز سرایندمون باید روش تمرکز ویژه داشته باشه.
ممنون که به من اجازه داده شد نظرات صرفا شخصیمو با زیاده گویی بیان کنم.تشکر ویژه از خانم فریبا رضایی
شما قلم خوبی دارین و به زودی منتظر شنیدن آثار بسیار خوب ازتون هستم.