لعنت به آدم های بعد از تو

پایانِ این قـــــصـه چه غــمـگـیـنـه
من موندم و حالی که آشفته س
باید می گـفـتـم “دوســـتت دارم”
لعنت به هرچی حرف ناگفته س

ایـن بـغـضِ لاکـردارو چــن وقـتـه
تـوی خــــودم می ریزم ونیستی
چن وقته که سر میکنم هرشب
بـا عـکـسـایِ رو مـیـزم ونیستی

چی شد؟کجا از دستِ من رفتی
چی شد نگفتم “عاشقت هستم”
از بـس کـه جـــایِ خـالـیـتـو دیـدم
چـشـمـامو رویِ هـردومـون بستم

هـرشـب تـوو آغـوشِ نـبـودن هـات
خواب رفتم وساختم با این اوضا(ع)
هـرشـب یـه لـیــوان آب رو مـیـز و
نـقـاشـــــیِ رنـگـیـنـی از قـــــرصا

شـایـد نـدونـسـتـه گــُمـم کــردی
شـــایــد نــــبــایـد آرزوم بــــــودی
جــــــایِ تـمـــــومِ آدمـــــا ایـنـجـا
بـایـد تـو الان پـیـشِ روم بــــــودی

بــــایـد تـو الان…نـه دیـگـه دیـــره
مـن موندم و دنـــیـایِ بــعـد از تـو
لعنت به این سفره ، به این عاقد
لعنت به آدم هــــــایِ بــعـد از تـو

 

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/103565کپی شد!
1109
۸
۴