غزل بانو

غزل بانو

غزل بانو چش عسلی چشما تو وا کن

منو تو آینه اون چشات نگا کن

آخه دیوونه شدم برق نگاهت

عزیزم دوست دارم منو صدا کن

تو همه عمر منی بیا کنارم

غم و غصه هاتو از خودت رها کن

طاقتم تموم شده بسه دیگه

نرو تو پیشم بمون با من وفا کن

گریه نکن آتیش به قلبم میزنی

میسوزم شعله خاموشم حیا کن

واسه چی قهر میکنی ناز میکنی

بیا و با من دیگه کمتر جفا کن

بس کن (عرفان) شده عاشق دلکت

فکری هم به این دل بیدست و پا کن

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/103401کپی شد!
941
۲

درباره‌ی معصومه عرفانی ( عرفان )

من ازکودکی علاقه زیادی به شعر گفتن داشتم و این باعث شد که همیشه از خداوند بخوام که کمکم کنه سالها در انتظار چنین روزی بودم که من هم بتونم شعر بگم مدت 14سال هست که شعر میگم دوبیتی تک بیتی رباعی غزل ترانه سپید نیمایی طنز مناجات نوحه شعر شیرازی و داستانهای کوتاه من همیشه شاکر خداوند هستم که این لطف بزرگ رو بمن داشته و در حال حاضر باز خونی آخر اشعارم هست برای چاپ که امیدوارم خداوند کمکم کنه بتونم کتابم رو چاپ کنم من عاشق شعر هستم بخصوص اشعار خودم واولین اشعاری رو که گفتم این بود چشم چرا چشمم به چشمش دوختم من بزد آتش به قلبم سوختم من نباید دل به هر کس نا کسی داد که خاکستر شدم آموختم من ://msmerfani.blogfa.com/ تخلص (عرفان)