حس سرد

کنارم هستیو اما
چقد (چه قدر ) دلتنگو داغونم

منی که عاشقت بودم
حالا دیگه نمی دونم

هوای خونمون سرده
مثه فصله زمستونه

من از تنهاییه با تو
می لرزم تو این خونه


بارون که میریزه
یهو تگرگ میشه

حاله غم انگیزم
حالته مرگ میشه

باید این احساس
دوباره احیا شه

مگرنه این لحظه
آخره دنیا شه

کنارم هستیو اما
چقد ( چه قدر ) دلتنگو داغونم

منی که عاشقت بودم
حالا دیگه نمی دونم

هوای خونمون سرده
مثه فصله زمستونه

من از تنهاییه با تو
می لرزم تو این خونه


بارون که میریزه
یهو تگرگ میشه

حاله غم انگیزم
حالته مرگ میشه

باید این احساس
دوباره احیا شه

مگرنه این لحظه
آخره دنیا شه

سلام ، این ترانه اولین ترانه من نیست ، و می دونم که بی شک بی نقص هم نیست.

خواهشمندم در شناخت نقص ها و اصلاح آن ها به من کمک کنید … متشکرم این ترانه رو مورد نقد قرار میدهید.

” این ترانه به وزن نیست “

از این نویسنده بیشتر بخوانید: