گلم بیدار شده ؛ بلبلم بیدار شده
مریم کوچولو با عطر چایی، از خواب ناز بیدار می شه سحر جمعه /
مامان و بابا ، همراه آبجی ، می بینه نشستن با هم به دور سفره /
سلام باباجون، سلام مامان جون! یه وقت ندی مامان بهم چایی زنجفیل ! /
[مامان:]سلام عزیزم، چشم، ای گل من! ای بلبلم ، بیدار شدی از خواب پاستیل؟! /
[بابا:] اول بشوره صورت و دستاش ، بعد بهش می ده هر چی بخواد مامان زیباش /
مریم می گه: « چشم ! » می ره دستشویی ، می آد می شینه کنار خواهری مهساش /
بابا می خنده ، مامان می خنده ، مریم و مهسا می خندن ، خوشحال و شادن /
چشما رو بستن ، آرزو کردن ، از غم و غصه ی دنیا همه آزاد شن /
۱۹خرداد۱۳۹۵
ویرایش ۱ ( ویژه ماه مبارک رمضان)
***
مریم کوچولو با عطر چایی، از خواب ناز بیدار می شه یه روز جمعه /
می بینه عصره، مامان و بابا ، کنار آبجی نشستن روی کاناپه /
سلام باباجون، سلام مامان جون! یه وقت ندی مامان بهم چایی زنجفیل ! /
[مامان:]سلام عزیزم، چشم، ای گل من! ای بلبلم ، بیدار شدی از خواب پاستیل؟! /
[بابا:] اول بشوره صورت و دستاش ، بعد بهش می ده هر چی بخواد مامان زیباش /
مریم می گه: « چشم ! » می ره دستشویی ، می آد می شینه کنار خواهری مهساش /
بابا می خنده ، مامان می خنده ، مریم و مهسا می خندن ، خوشحال و شادن /
چشما رو بستن ، آرزو کردن ، از غم و غصه ی دنیا همه آزاد شن /
۱۶خرداد۱۳۹۵
ویرایش صفر
#فرزاد_جهانبانی